موعودنامه

فرا رسیدن ایام فاطمیه بر عموم شیعیان تسلیت باد

 

 

تسلیت گویم من از سوز جگر یابن الحسن

بر تو از داغ جگرسوز مادر یابن الحسن


چون پیمبر رفت از دار جهان بعد از سفر

آتش کین شد به عالم شعله ور یابن الحسن

 

باب بیت مرتضی را ز آتش کین سوختند

کز شرارش سوخت از ما برگ و بر یابن الحسن


بود زهرا پشت در آن بی حیا در را شکست

فاطمه از ضرب در شد بی پسر یابن الحسن


فضّه را کردی طلب تا فضّه آمد پشت در

دید در خون غنچه اش را غوطه ور یابن الحسن

 

از فشار در نه تنها پهلوی زهرا شکست

بوسه زد بر سینه او میخ در یابن الحسن

 

تازیانه خورد اما از علی دل بر نکند

زین عمل شد نخل عصمت بارور یابن الحسن


در میان کوچه سیلی زد به روی مادرت

از ره کین ثانی بیداد گر یابن الحسن



 

[ چهار شنبه 26 / 12 / 1392برچسب:, ] [ 9:9 AM ] [ ali ] [ ]

 

به گزارش سرویس مذهبی خبرنو؛ وهابیت همواره دیگر فرقه های اسلامی و در رأس همه، شیعه را متهم به شرک نموده و تنها خود را پرچمدار اسلام راستین و توحید واقعی می پندارند، در حالی که همان گونه که امیرالمومنین سلام الله علیه در آغازین خطبه نهج البلاغه(خطبه 1 ص 14) می فرماید:« اساس آغاز دین، معرفت و شناخت پروردگار جهانیان است»


گروهی که دربنیادی ترین مباحث اعتقادی و کلامی، یعنی توحید دچار گمراهی و ضلالت است چگونه می تواند دیگران را در مباحثی همچون؛ تبرک جستن، توسل، زیارت و دیگر احکام فقهی و فرعی اسلامی به چالش کشیده و آنان را مشرک بخواند؟ بعبارت دیگر کسی که در مسلمان بودنش شک و شبهه وجود دارد آیا می تواند از مسلمانان در مورد احکام فقهی آنان ایراد گرفته و آنان را مشرک معرفی کند؟


در این نوشتار به برخی از اعتقادات موسس، مفتیان و بزرگان وهابیت پرداخته و در جای خود با آیات و روایات مورد قبول مسلمانان به آنان که مدعی مسلمانی هستند جواب خواهیم داد.


از جمله معتقدات نظریه پرداز وهابیت، ابن تیمیه، اعتقاد به جسمانیت خداوند سبحان و اثبات لوازم آن همچون داشتن صورت، دست، پا و کارهایی چون راه رفتن، خندیدن، نشستن و مانند اینها است. طبیعی است که با توجه به نفی تجسیم خداوند از سوی قاطبه مسلمانان، اعتقاد به تجسیم توسط وهابیون آشکارا بیان نگردد. به همین رو، آنان در این اعتقاد گاهی به نعل و گاهی به میخ زده و گفته اند:« خداوند جسم است، اما نه جسمی همچون سایر اجسام، بلکه اعضاء، جوارح، صعود، نزول و ... دارا است اما متناسب خودش است نه همچون سایر اجسام و اشیاء.»


ممکن است گفته شود مراد از اعضا و جوارحی که وهابیت برای خداوند قرار می دهند، همان قدرت خداوند و به اصطلاح، تشبیه معقول به محسوس است اما باید گفت که وقتی شاهدیم موسس این گروه، ابن تیمیه و پیروانش آشکار معتقد به جسمانیت خداوند با اعضایی همچون اعضای انسان هستند، جایی برای توجیه و تاویل این گفتار باقی نمی ماند.


هیئت بلند پایه فتوای عربستان سعودی که متشکل از بزرگترین مفتیان وهابی آن کشور است به صراحت در این باره می گوید:« ما این روایات را طبق ظاهر آن قبول کرده، به آن ایمان داشته و بر اساس آن فتوا می دهیم» آیا بنظر شما باز هم جایی برای توجیه این گفتار و تفکرات باقی می ماند؟


ما برای نمونه برخی از اعتقادات موسس و مفتیان این گروه مسلمان نما را برای شما می آوریم:


1 ـ تصریح موسس وهابیت بر جسمانیت خداوند
ابن تیمیه بنیانگذار و لیدر فکری وهابیت، در کتاب التاسیس فی ردّ أسس التقدیس ج 1 ص 101 نوشت:« در جایی از کتاب خدا، سنت رسول و سخنان امت سلف(صحابه و تابعین) و پیشوایان دینی نیامده که خداوند، جسم نبوده و از جسمانیت و عَرَض بودن منزه است؛ از این رو انکار معنای که شرع و عقل آن را نفی نکرده، نوعی نادانی و گمراهی است.


2 ـ خدای ابن تیمیه، هر شب در آسمان دنیا
ابن تیمیه می گوید: خداوند عزوجل هر شب ازآسمان به زمین می آید...؛ کسی که منکر این سخن گردد و یا آن را توجیه کند، بدعت گذار و گمراه است.[کتب و رسائل و فتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیه ج 5 ص61]


3 ـ خدای ابن تیمیه، ناقص الخلقه است
جالب تر آنکه ابن تیمیه آشکارا برای خداوند سبحان و تعالی اعضاء و جوارحی همچون انسان تصور کرده اما برای توجیه مسأله گفته خداوند دارای آن دسته از اعضا است که برای او کمال محسوب می گردد، اما نسبت به برخی اعضا که نشانه ضعف و نقصان است فاقد آنها می باشد:


« از آن جا که خداوند درباره حضرت مسیح و مادرش فرموده: « مسیح پسر مریم و مادرش هر دو غذا می خوردند» و این آیه دلیلی است بر نفی الوهیت حضرت مسیح، به همین دلیل باید خداوند را برای برای صفت نخوردن شایسته تر دانست. همچنین باید گفت: خداوند از داشتن اعضایی همچون کبد، طحال، و امثال آن که اعضایی برای خوردن و آشامیدن هست، منزّه است؛ به خلاف اعضایی همچون دست که برای کار کردن لازم است؛ چنین اعضایی برای خداوند کمال ب ه شمار می رود و از آن جا که خداوند نیاز به فرزند و زاد و ولد ندارد و نیز گریه نمی کند از داشتن آلت تناسلی و نیز گریه و حزن بی نیاز است، چرا که اینها باعث ضعف و عجز است...»[کتب و رسائل و فتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیه(مجموع الفتاوی) ج 3 ص 86 نشر مکتبة ابن تیمیه]


البته این سخنان جای تعجب ندارد چرا که شاگر از استاد درس می گیرد.


"ابویَعلی" استاد ابن تیمیه نیز در جسمانیت خداوند تا آنجا پیش می رود که همه اعضا به جز ریش و عورت را برای خداوند جایز می داند:« نسبت به آنچه در صفات حق گفته می شود، از قول من نقل کنید: من به جز ریش و عورت، هر عضوی را برای خداوند قائل می شوم»[العواصم مِنَ القواصم ص 210]


جالب تر این که همو در کتابی دیگر پس از نقل مطلب بالا می گوید:


« این حدیث را بزرگان از بزرگان صحابه روایت کرده و هر کس در صحت آن شک کند، جَهمی است، شهادت او پذیرفته نیست، به او نمی توان سلام کرد و به هنگام بیماری نباید از او عیادت کرد»[ ابطال التأویلات، ابویعلی ج 1 ص 141]


4ـ خدای ابن تیمیه، اگر جسم نباشد خدا نیست
از همه این گفتار سخیف تر و غیر معقول تر این گفتار ابن تیمیه است:« خداوند، خدا نمی باشد، مگر آن که جسم باشد؛ چرا که خدا جسم نباشد از بین رفتنی خواهد بود[!]»[بیان تلبیس الجهمیه ج 1 ص 94]


حال آنکه جسم بودن، فانی شدن را به همراه دارد و خداوند در این باره می فرماید:«لا اله الا هو کل شیء هالک الا وجهه له الحکم والیه ترجعون »[قصص آیه 88]


از طرف دیگر "جسمیت خداوند" با آیه 4 سوره مبارکه الحدید کاملا در تضاد است، خداوند در این آیه می فرماید: « و هو معکم أینَ ما کُنتُم » [و هر جا باشید او(خداوند) با شما است] یعنی منِ خدا به تعداد شما و با شما در هر کجا که باشید هستم و این عدم محدویت خداوند دلیلی بر جسم نبودن اوست چرا که جسم بودن شیء محدویت آن را در زمان و مکان به همراه دارد و آیه بوضوح این مطلب را رد می کند.


آنچه بیان شد برخی از اعتقادات موسس وهابیت و پیروان اوست که بدلیل دوری از ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین دچار این انحرافات شده اند اما با مراجعه به روایات اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین پوچ بودن این نظرات که برای تحریف دین مبین اسلام بیان شده است، بیش از پیش آشکار می شود.


خداوند در کلام امیربیان، امیرالمومنین(ع)
امیرالمومنین سلام الله علیه در خطبه اشباح(خطبه91) می فرماید: خداوند همان اولی است که برای اولیّتش قبلی نبوده و تا پیش از او چیزی باشد؛ آخری است که برای آخریتش بعدی نیست تا موجودی پس از او باشد و مردمک دیده ها را از دیدن و درکش بازداشت.»


آنحضرت در خطبه 179 نهج البلاغه در جواب "دعلب یمانی" که پرسید: آیا پروردگارت را می بینی؟ فرمودند:« چگونه نیاش کنم خدایی را که نبینم؟ دوباره پرسید: چگونه او را می بینی؟ فرمود: چشم ها او را چون اجسام درنیابند، اما دل ها در پرتو ایمانِ راستین، او را دریابند. او به همه چیز و همه کس نزدیک است، اما نه چون نزدیکی جسم به جسم، و از آنها دور است اما نه به معنای جدایی و بی خبری»


مخاطبان عزیز؛ تفاوت سخنان به اصطلاح علما و بزرگان وهابی را که با استناد به روایات ابوهریره ها و کعب الاحبارها گفته شده و کلام خداوند و اهل بیت(صلوات الله علیهم اجمعین) دو ثقل گرانبهایی که پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم) برای ما به یادگار گذاشت، مقایسه کنید و قرآن را حَکم قرار دهید:« آیا کسی که هدایت به سوی حق می کند برای پیروی شایسته تر است یا آن که خود هدایت نمی شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می شود، چگونه داوری می کنید؟!»[یونس 35]

 

[ شنبه 13 / 12 / 1392برچسب:, ] [ 11:19 AM ] [ ali ] [ ]

 

امام صادق (ع) فرمودند:
چون روز قيامت شود، بنده اى را مى آورند

و فرمان مى شود كه او را به سوى آتش ببرند.

بنده بر مى گردد و به پشت خود مى نگرد.
خداوند جليل مى فرمايد: او را باز گردانيد،

و به او مى فرمايد: بنده من چرا به پشت سر نگاه مى كردى ؟
بنده مى گويد: پروردگار! من چنين گمان بد به تو نداشتم .
خداوند مى فرمايد: گمانت به من چگونه بود؟
بنده مى گويد: پروردگارا! گمانم به تو اين بود كه مرا بيامرزى

و به رحمت خودت در بهشت سكونت دهى .
خداوند بزرگ مى فرمايد: اى فرشتگان من ! به عزت و جلالم

و به نعمتها و بلاهايم سوگند كه اين بنده هرگز لحظه اى به من

گمان نيك نبرد و اگر لحظه اى گمان خوب به من داشت ،

او را به آتش نمى هراساندم شما دروغش را بپذيريد

و او را در بهشت جاى دهيد.

[ شنبه 13 / 12 / 1392برچسب:, ] [ 11:15 AM ] [ ali ] [ ]

  بسم الله الرحمن الرحیم

 
« فراماسونری: دجال آخرالزمان- بخش اول»




پرسش های آغازین بحث:

 1 – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
2 – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
3 – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
4 – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین  و  روسیه)،  چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
5 – چرا  کشورهایی  همچون   آمریکا  و  اسرائیل  که  داعیه های  مذهبی   دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می گردند، اما کشور  کمونیستی  مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
6 – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
7 – هدف غرب و بخصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
8 – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
9 – چرا عراق اشغال شده است؟
10 – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
11 – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
12 – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
13 – چرا جرج بوش  مأموریت  خود  را  در  جنگ  علیه  تروریسم ؟!  مأموریتی الهی می داند؟
14 – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
15 – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
16 – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
17 – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان 2 دقیقه به جلو کشیده شده و فقط 5 دقیقه به پایان مانده است؟

 

ان شاء الله تلاش داریم تا بتوانیم در این بحث  به  پرسش های  مطرح  شده  پاسخ دهیم. البته پاسخ ما به این سوالات، مستقیم نخواهد بود؛  بلکه  تلاش  می نماییم  تا شما خوانندگان عزیز، خود بتوانید با استفاده از اطلاعات این مقاله به پاسخ صحیح برسید.


 

فراماسونری چیست؟

می توان گفت این سؤالی است که افراد بسیاری قادر به پاسخ دادن  نیستند  و  یا اطلاعات دقیقی در این رابطه ندارند. این در حالی است که این تشکیلات و اعضای آن، نقش مهمی در تاریخ داشته اند و شناخت  این  تشکیلات،  برای  ما  مسلمانان امری لازم و ضروری است.

کلمه ی  ماسون (mason)   یعنی  بنّا،  فراماسون (Freemason)  یعنی  بنّای  آزاد. ماسونری  یک تشکیلات منظم جهانی است که بر  ارکان  دولت های  جهان  و  اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، سلطه یافته است و  بسیار  هم آزادانه عمل می کند.  کسی  که  عضو  فراماسونری  است،  ماسون  یا  فراماسون نامیده می شود. ساختمانی که مرکز  فعالیت  ماسونهاست  لژ  نام  دارد.  یکی  از بزرگترین اهداف گروه های ماسونی این است که زمینه را برای حکومت فردی از بین ماسون ها با عنوان نمادین ضد مسیح (Antichrist  = دجال)، یا  به  تعبیر  بعضی  از گروه های ماسونی، فرعون جدید (New Pharaoh) آماده کنند. فراماسونری جمعیتی سرّی است که کسی به راحتی نمی تواند در حریم آن نفوذ کند و اگر هم راه یافت، مکلف است اسرار آن را مکتوم نگه دارد؛ اما با این وجود،  کسانی توانستند به حریم آن نفوذ کنند و به اسناد و مدارک مهمی دست یابند و  موفق  به  کشف  و  افشای اسرار آنها شوند. همه ی این افراد متفق الرأی  هستند  که:   «مسئله  یک  توطئه است که این توطئه از اواخر قرن هجدهم آغاز شده و تا به امروز هم با موفقیت تمام ادامه دارد و هدف نهائی آن ایجاد یک حکومت جهانی «شیطانی» است و برای پیاده کردن آن در سراسر عالم، به یک مبارزه وسیع و بی امان دست زده اند.» (1)

کتاب «کمیته 300 کانون توطئه های جهانی» نوشته ی دکتر جان – کولمن،  در  این زمینه  چنین  می گوید:   « دلیل  موجودیت  نظامهای  پنهانی   مانند   سلحشوران اورشیلم،  سنت جان  و  مردان  میزگرد  و  گروه  میلنر  و  سایر  اجتماعات   مخفی (ماسونی) چه می تواند باشد؟ اینان، بخشی از  زنجیره ی  گسترده ی  فرماندهی سلطه گری  جهانی  را  تشکیل  می دهند   که   از   باشگاه  رم ،    سازمان  ناتو، مؤسسه ی  سلطنتی  امور  بین المللی   تا   سرسلسله ی   توطئه گران،   یعنی کمیته ی 300، امتداد دارد. این افراد و گروه ها به این اجتماعات پنهان  و  اسرار آمیز نیاز دارند، چرا که اعمالشان شیطانی است و بایستی از چشم جهانیان به دور بماند. » (2)
 


بخش هایی از کتاب "کمیته 300 کانون توطئه های جهانی " نوشته دکتر جان کلمن
 

 
یک توضیح: در کشور های غربی گروه های مختلف مخفی و سری فعالیت می کنند که بعضآً نام های اغواگری  چون  ( Illuminati = روشن ضمیران،  روشن فکران )  و ...  دارند.  اکثر  گروه های  نامبرده ،  گروه هایی توطئه گر و پیرو اهداف  شیطانی  هستند که دست بسیاری از آن ها برای محققین رو شده است. اکثر  این  گروه ها  با  وجود تفاوت های ظاهری، عقاید مشترک و  اهداف  یکسانی  دارند.  اسامی  که  به  این گروه ها اطلاق می شود عبارتند از: Theosophical Society (نامی که به هیچ عنوان درخور آنان نیست)، Occult، Secret Society، Illuminati،  The Committee of 300،Masonry  و  Freemasonry. از این به بعد وقتی از ماسون ها یا فراماسون ها  سخن می گوییم ، علاوه بر اعضای Freemasonry  و  Masonry  به  طور  خاص،  منظورمان  اعضای  گروه های  دیگر  نیز   به   طور   عام می باشند. چرا که این گروه ها همگی عقاید و اهداف مشترکی دارند.
 
منشأ فراماسونری

فراماسونری عمده ی تعلیمات خود را از حکومت طاغوتی  و  شیطانی  مصر  باستان کسب کرده  است،  هر  چند  تعالیم  اندکی  نیز  از  بقیه ی  حکومت های  الحادی فراگرفته است. در هر صورت رد پای حکومت  طاغوتی  فرعون های  مصر  باستان  را می توان در سراسر تعالیم ماسونی یافت.

شواهدی که بر این مدعا صحه می گذارند، به قرار زیرند:

1 – نقوش  اهرام،  مجسمه های  ابوالهول  و  همچنین  نوشته های  هیروگلیف  در سراسر لژها و نشریات ماسونی به چشم می خورد.(3)
2 – دعاهایی که فراماسون ها می خوانند، مملو از عبارات مصری است که در  زمان فراعنه استفاده می شد. برای نمونه:  (مَعَت نِب مِن آ، مَعَت بَ آ = بزرگ  است استاد فراماسونری ، بزرگ است روح فراماسونری) (4)
3 – یکی  از  نمادهایی  که  در  فراماسونری  کاربرد  فراوان  دارد،  علامت   و   نماد  « چشم جهان بین :All seeing eye  » است که به صورت یک  هرم و چشم  در انتهای  آن  می باشد.  این  نماد  مربوط  به   یکی   از   خدایان   مصر   باستان  بوده است.(5)


علامت معروف فراماسونری              چشم horus یا چشم ra (خدای خورشید ) در مصر باستان



4 – « ستاره ی شش گوش » علامت و نماد بحث برانگیز فراماسونها.(6)




مراسم ماسونی افراد رده پایین لژ (به دو علامت ستاره 6 گوشه در بالای در ورودی لژ توجه فرمایید.)


این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم  جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی  مصر باستان  ساخته  شده  است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های  ماه و خورشید  و.... است.  البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر  مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. نکته ی  مهم این  است که این تفکر تعادل عالم خلقت، متفاوت با دیدگاه اسلام است.  در اسلام نیز مفهوم تعادل وجود دارد، اما در دیدگاه  اسلامی،  این تعادل مخلوق خداوند یکتاست.  امّا در  مکاتب شرک آمیز نامبرده، این تعادل را خدایان مختلفی با کمک هم  ایجاد  کرده اند.  برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis   و  Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است.


ستاره 6 گوشه : نماد تعادل خلقت از دیدگاه مکاتب شرک آمیز


نکته ی عجیبی که وجود دارد، این است که  شیطان پرستان نیز علامت مذکور را قویترین علامت خود می دانند و از  آن  در  مراسم  شیطانی  خود  استفاده  می نمایند.  در  کتاب « Web of Darkness : شبکه ی تاریکی »  اثرSean Sellars  (شیطان پرست معروف) در زیر این علامت نوشته شده است :





 
« این   علامت،   قوی ترین   علامت   در   شیطان پرستی   است.    ستاره ی شش گوشه  از شش ضلع،  شش گوشه (زاویه)  و  شش  مثلث  کوچک   درست شده است که معرّف عدد  666 می باشد. »   این  عدد  در  بین  مسیحیان  و   نیز شیطان پرستان عددی ویژه   و  خاص  است  و نشان دهنده ی  دجال یا   Antichristمی باشد. 

هدف اصلی شیطان پرستان و فراماسونها به حکومت رساندن Antichrist  است؛  به همین دلیل است  که ستاره ی شش گوش، بهترین و قوی ترین  نمادشان  محسوب می شود.

 در ادامه  در  کتاب  نوشته  شده  است  که  حتی  کلمه ی  « hex »   که  در  زبان انگلیسی به معنی  نفرین  و  تلاش  برای  آسیب رساندن می باشد، از کلمه ی « HEXAGRAM :  ستاره ی  شش گوش » گرفته شده است. »(7)

 5 – افسانه ی ایزس (Isis) یا زن بیوه، نیز از دوران مصر باستان اقتباس شده است. فراماسونها اعتقاد دارند که تمام ماسونها فرزندان زن بیوه می باشند.(8)  همان طور که ذکر شد در باور مصریان قدیم، Isis و  Osiris الهه های مصر باستان بودند که در اثر ازدواج آنان تعادل طبیعت به وجود آمد. بعد از مدتی Osiris مرد  و خدای شهر های مردگان گشت. بدین ترتیب Isis بیوه شد.



Isis                                                    Isis


6 – علامت آنخ (Ankh) که نماد Isis است و در لژهای ماسونی  به  کار  می رود.(9) این  علامت  امروزه به عنوان سمبل جنس زن و  نشانه ی فمینیست ها (Feminists) نیز به کار می رود.(10) رواج تفکر فمینیستی در جهان  نیز  مشکوک  بوده  و  احتمالاً توطئه ای  از  جانب  ماسون ها  می باشد. (فمینیسم  دیدگاه تساوی  حقوقی  زن و مرد اسلام و سایر ادیان الهی را قبول ندارد و به بهانه ی احقاق  حقوق  زنان، در جهت اهداف استعماری قدم برمی دارد.)



آنخ امروزی                     آنخ مصر باستان                       آنخ ماسونی                    آنخ فمینیسم                  سمبل کنونی زن     


7 – ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk): این  نماد  که  نماد  زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است.(11)



Obelisk پارک مرکزی نیویورک            بنای یادبود ماسونی جرج واشنگتن             Obelisk مقبره یکی از فراعنه



توجه کنید که Obelisk ها دقیقاً به شکل فوق می باشند  و  به  صورت  ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آن ها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابراین بناهایی  که  ویژگی های  فوق  را  نداشته باشند، Obelisk محسوب نمی شوند. برای درک بهتر این مطلب به اشکال  زیر توجه فرمایید:




مقایسه Obelisk (تصویر سمت راست) با یک بنای غیر Obelisk (تصویر سمت چپ) . توجه کنید که Obelisk ها دقیقا" به صورت ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آنها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابر این بناهایی که ویژگیهای مذکور را نداشته باشند , Obelisk محسوب نمی شوند.


 
نحوه ی اوج گیری فراماسونری

 
همان گونه  که  دیدیم،  منشاء  فراماسونری  به  زمان  مصر  باستان  و  فراعنه   باز می گردد. سؤالی که مطرح می شود این  است  که  چگونه  این  تعالیم  به  آمریکا  و اروپای این دوران راه پیدا کرد و چگونه اوج گرفت؟

با  مرور  در  سیر  فراماسونری  خواهیم  دید   که   عامل   گسترش،   بنی اسرائیل  بوده است. ترتیب وقایعی که به اوج گیری فراماسونری منجر شدند، عبارتند از :

 1 –  افول قدرت مصر  و  نابود شدن فرعون با خواست  خداوند  متعال  و  به  دنبال  رسالت  حضرت موسی (ع).(12)
2 – مهاجرت بنی اسرائیل از مصر  به  فرمان  خدا  به  همراه  حضرت موسی (ع)  و ساکن شدن آنان در صحرای سینا.(13)
3 – گوساله پرستی بنی اسرائیل و سپس بازگشت مجدد  به  دین  خدا:  به  دنبال تأخیر چند روزه ی حضرت موسی (ع) که برای  دریافت  پیام  خدا،  به  کوه  طور رفته بودند، بنی اسرائیل شروع به پرستش گوساله ی سامری کردند و  حضرت موسی پس از  بازگشت،  این  گوساله  را  از بین بردند  و  بنی اسرائیل  دوباره خداپرست شدند.(14)
4 – پس  از  درگذشت  حضرت  موسی(ع)،  پیامبران  دیگری  نیز   به   سمت   قوم بنی اسرائیل فرستاده شدند که هیچکدام قدرت حضرت موسی(ع) را  نداشتند، در نتیجه قوم بنی اسرائیل به تدریج  شروع  به  ترویج  تعالیم  ماسونی  مصری کردند. در واقع عده ای از آنان قبلاً این تعالیم را در مصر فراگرفته بودند.(15)
5 – ترویج تعالیم ماسونی  در  بین  بنی اسرائیل  و  اضافه شدن  تعالیم  شرک آمیز فلسطینیان باستان (نه اعراب فلسطینی) به تعالیم مصری و شکل گیری تعالیم مختلط با نام کابالا (Kabbalah=Cabbalah=Qabalah).(16)
6 – حکومت حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع)  در  اوج  قدرت  بنی اسراییل  و توقیف وسایل جادوگری توسط حضرت سلیمان (ع).(17)
7 – وفات حضرت سلیمان (ع) و بازپس گیری وسایل جادوگری از سوی  جادوگران  و تهمت جادوگری به حضرت سلیمان (ع) از جانب مردم بنی اسراییل.(18)
8 – ادامه ی ترویج کابالا (Qabalah) توسط جادوگران و کاهنان معابد.(19)
9 – تسخیر اورشلیم به دست رومیان: به این ترتیب  بنی اسرائیل  توانائی  حکومت بر خود را از دست دادند و تحت سلطه ی رومیان درآمدند.
 10 – ظهور حضرت عیسی(ع) و آزار رساندن یهودیان به ایشان.
 11 – ظهور حضرت محمد(ص) که ایشان هم از آزار بنی اسرائیل در امان نبودند.
  12 – فتح اورشلیم به دست ایرانیان که در  زمان  رسالت  حضرت محمد (ص)  اتفاق افتاد.
  13 – باز پس گیری اورشیلم توسط رومیان.
  14 – فتح اورشلیم به دست مسلمانان. از آن پس نام آن شهر به  « بیت المقدس » تغییر یافت.
  15 – جنگ های صلیبی و رد و بدل شدن بیت المقدس بین مسلمانان و صلیبیان.
  16 – در پی اشغال قدس توسط صلیبیان، بسیاری از شوالیه ها و سربازان در  قدس ساکن شدند. عده ای از این شوالیه ها، مأمور نگهبانی از معابد مخصوصآً معبد موسوم به معبد سلیمان شدند که اینان شوالیه های معبد نامیده می شدند. در  نتیجه ی  این مجاورت و نزدیکی شوالیه ها با  کاهنان  یهودی  معبد موسوم به معبد سلیمان،  آنان  به  تدریج  تعالیم  ماسونی را از یهود یاد گرفتند.(20)
 17 – بازپس گیری  بیت المقدس  توسط  مسلمانان  و  فرار  صلیبیان و شوالیه های معبد به اروپا.(21)
 18 – با فرار شوالیه های معبد، تعالیم ماسونی کابالا  توسط  همین  شوالیه ها  به اروپا راه یافت.(22)
 19 – به دلیل ماهیت شیطانی تعالیم کابالا و مغایرت آنها با تعالیم کلیسا، واتیکان در صدد مجازات و مقابله با شوالیه های معبد برآمد  و  بسیاری  از  آنها  را  اعدام کرد.(23)
 20 – مهاجرت شوالیه ها به اسکاتلند (در آن زمان پادشاه اسکاتلند از واتیکان تبعیت نمی کرد) و شروع ساخت  اولین  لژ  فراماسونری  مخفی  در  اروپا  با  نام  لژ « وال بیلدرز » یا « لژ کهن اسکاتلند » که امروزه  نیز  به  فعالیت  خود  ادامه می دهد و از جمله قویترین و مهمترین لژها در اروپای امروز نیز می باشد.(24)
 21 – آغاز فعالیت رسمی ماسون ها در اروپا با ساختن لژهای متعدد  در  قرن 18.  با کم رنگ شدن نقش و قدرت مذهب  در  قرن 18،  فراماسونها  فعالیت  رسمی خود  را  آغاز  کردند.  به  تدریج  با  کاهش  سختگیری   واتیکان   و   توسعه ی پروتستانیسم در اروپا، فراماسون ها فعالیت خود را افزایش داده و لژهای زیادی را در سراسر اروپا ساختند؛ البته تمام آداب و رسوم فراماسونها کماکان مخفی و پنهانی صورت می گرفت. زیرا تفکر اکثر مردم اروپا در آن زمان  مذهبی  بود  و در صورت علنی شدن عقاید فراماسونری، حیات این لژها به خطر می افتاد.
 22 – با استقلال آمریکا در سال 1789، اولین دولت با ارکان ماسونی شکل گرفت.
 23 – تأسیس سازمان ملل متحد با آرمانهای ماسونی در سال 1945.
 24 – شکل گیری   اسرائیل   در   سال   1948   به  عنوان   آخرین   بازوی   اجرایی فراماسونری.
 25 – در سیر تاریخی فراماسونری و روند پیشبرد اهداف، به سال 2006  می رسیم.
جنگ با حزب الله در سال 2006 برای رسیدن به  چند  هدف  مهم  انجام  شد: تشکیل حکومت نیل تا فرات سلیمان و استارت  برای  پروژه های (Apocalypse = آخرالزمان،  و  Armageddon = جنگی  که  صهیونیست ها   ادعا   می کنند   جنگ آخرالزمان است.) خوشبختانه این پروژه ها موقتاً ناتمام مانده است.
 26 – و  اقدام  اخیر،  کشمکش  لفظی  با  ایران . چرا  که  ایران   بزرگترین   دشمن فراماسونری در جهان است. در حال حاضر در تمامی کشورهای جهان، یا قدرت در دست ماسون هاست و یا آن کشور تحت تأثیر  کشورهای  ماسونی  است. برای مثال در کشورهای همسایه، کشور ترکیه دارای لژهای ماسونی است  و کشور عربستان هم که عاری از لژ است، تحت تاثیر آمریکا و اسراییل (دولتهای با ارکان ماسونی) می باشد.
 27 – ... و الله العالم.

عقاید فراماسونری
 
گروه های مختلف ماسونی بعضاً فلسفه ی عقیدتی متفاوتی دارند؛ اما  با  این حال در لا به لای عقایدشان، می توان مشترکات فراوانی نیز  یافت.  نکته ی  مهمی که وجود دارد این است که فلسفه ی وجودی  بسیاری  از  عقاید  ماسونی  به  طور  کامل شناخته نشده است، اما این به معنای عدم وجود این اعتقادات  نیست.  برای  مثال  شواهد  فراوانی  وجود  دارد  که  نشان  می دهد  اکثر  گروه های ماسونی،  شیطان  را تقدیس می کنند. از جمله: اذعان خود آن ها به تقدیس لوسیفر (یکی از نام های شیطان)  و یا استفاده از علایم بی شماری که اکثر آن ها توسط گروه های شیطان پرست نیز استفاده  می شوند؛  با  این  اوصاف  ما  می توانیم  بفهمیم  که ماسون ها شیطان پرست نیز هستند. اما هنوز نمی دانیم که چه عاملی آنان را  به این تفکر سوق داده است. (البته این نکته تقریباً اثبات شده است  که  ماسون ها  و شیطان پرستان به موجودی به  نام  ابلیس  یا  شیطان  اعتقاد  ندارند،  بلکه آن ها بزرگداشت شیطان را به عنوان نمادی برای مخالفت با ادیان انجام می دهند. در  هر صورت، علت لجاجت بیش از حد آن ها با دین و اصرار  افراطی  آن ها  بر  بزرگداشت شیطان به عنوان نماد ضد دینی، کاملاً روشن نشده  است.)  نکته ی  دیگر  این  که بسیاری از گروه های ماسونی شیطان پرست،  الهه های  ملل  باستان  را  نیز  ارج می نهند. از جمله: Isis و   Osirisو... که این مطلب کاملاً اثبات شده  است.  اما  ما نمی دانیم که چرا آنان خداوند یکتا را کنار گذاشته و  هم  شیطان  و  هم  الهه های متعدد را بزرگ می دارند؟!
 
با این حال بخشی از عقاید ماسون ها که کاملاً اثبات شده اند، عبارتند از:

    * ادعای روشنی بخش (Giver of light) بودن شیطان (Lucifer)
    * بزرگداشت شیطان و نمادهای شیطانی (Satanism)
    * اعتقاد به اینکه زن و مرد اولیه، که مقام نیمه خدایی دارند، خالق نسل کره ی زمین هستند نه خداوند یکتا.
    * بزرگداشت الهه های ملل باستان، مانند ایزس، لات و ... و  احترام  به  عقاید جاهلی ملل باستان (Paganism).
    * اعتقاد قوی به آداب و رسوم مصر باستان که این مطلب کفرآمیز  و  شرک آمیز بودن عقاید آنها را توأماً نشان می دهد.
    * اعتقاد فراوان به اومانیسم.
    * اعتقاد فراوان به ماتریالیسم (ماده گرایی)  و  عدم  اعتقاد  به  روح  و  مسایل فرامادی.
    * اعتقاد راسخ به سلیمان (Solomon) نه به  عنوان نبی بلکه به عنوان پادشاه، جادوگر و ماسون اعظم. نکته ی جالب این که  اکثر یهودیان نیز چنین اعتقادی دارند. آیه ی 102 سوره ی بقره نیز اشاره به  همین  مطلب دارد.

« خداوند نيز در آيه ي 102 سوره ي بقره درباره ي بني اسراييل مي فرمايد:

وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ  سُلَيْمَانُ  وَلَـكِنَّ  الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ....... و پيروي كردند از سخناني كه شياطين در قلمرو سليمان مي خواندند وهرگز سليمان به خدا  كافر  نگشت  وليكن  شياطين  كافر شدند و سحر به مردم مي آموختند ......»

كتاب تفسير نمونه درباره ي آيه ي 102 سوره ي بقره می نویسد:
 
از احـاديـث چـنـيـن بـر مـى آيد كه در زمان سليمان پيامبر، گروهى  در  كشور  او  به عمل سحر و جـادوگـرى پرداختند, سليمان دستور داد تمام  نوشته ها  و  اوراق  آنها را جمع آورى كرده، در محل مخصوصى نگهدارى كنند.
پـس از وفات سليمان، گروهى آنها را بيرون آورده و شروع به اشاعه  و  تعليم  سحر كردند؛ بعضى از اين  موقعيت  استفاده  كرده  و  گفتند:  سليمان  اصلاً  پيامبر  نبود، گروهى از بنى اسرائيل هم از آنها تبعيت كردند و  سخت  به  جادوگرى  دل  بستند، تا آنجا كه دست از تورات نيز برداشتند.
هـنـگـامى كه پيامبراسلام (ص ) ظهور كرد و ضمن آيات قرآن اعلام نمود سليمان  از پيامبران خدا بوده  است،  بعضى  از  احبار  و  علماى  يهود  گفتند:  از  محمد تعجب نمى كنيد كه مى گويد سليمان پيامبر است؟
اين گفتار يهود، علاوه بر اين كه تهمت و افتراى بزرگى  نسبت  به  اين  پيامبر  الهى محسوب مى شد، لازمه اش تكفير سليمان (ع ) بود.
به هر حال اين آيه فصل ديگرى از زشتكاريهاى  يهود  را  معرفى  مى كند  كه  پيامبر بزرگ خدا، سليمان را به سحر و جادوگرى متهم ساختند، مى گويد:  « آنها  از  آنچه شياطين  در  عصر  سليمان  بر  مردم  مـى خواندند،  پيروى  كردند : واتبعوا ما  تتلوا الشياطين  على  ملك  سليـمان ».  سپس   قرآن   به   دنبال   اين   سخن   اضافه مى كند: « سليمان هرگز كافر نشد : و ماكفر سليـمان ». او هـرگـز بـه سحر توسل نجست ، و از جادوگرى براى پيشبرد اهداف خود استفاده نكرد، « ولى شياطين كافر شدند،  و  به مردم  تعليم  سحر  دادند  :  ولكن  الشياطين  كفروا  يعلمون   الناس  السحر ».(25)

     * علاقه ی افراطی به علوم طبیعی. تعداد زیادی از برندگان جوایز نوبل و دانشمندان علوم طبیعی، ماسون بوده اند. مانند: الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین، و ادوارد جنر کاشف  واکسن  آبله.(26)   در  این  میان  به  نظر می رسد که علاقه و توجه  افراطی ماسون ها  به  علم، برای پر کردن خلاء ناشی از کنار گذاشتن معنویت انجام می گیرد. البته لازم به ذکر است که در  دین  اسلام هم تأکید زیادی  بر  فراگیری  علم  و  دانش شده  است،  اما  از  مسلمانان خواسته شده  تا  به   صورت  معتدل (نه افراط، نه تفریط)  به  علم بپردازند و از آن به عنوان ابزاری برای رسیدن به خدا استفاده  نمایند. بنابراین در اسلام، علم هدف نیست بلکه یک وسیله است، اما  در  فراماسونری  علم خود یک هدف است.
    * اعتقاد به قدرت برتر در ماسون صاحب درجه 33. گروه های ماسونی 33 مرتبه و 33 درجه دارند. شخصی که به درجه ی 33 می رسد ، قدرت  زیادی  داشته و ماسون اعظم نامیده می شود. این شخص بالاترین مقام لژ را در اختیار دارد.
    * اعتقاد به ساخت معبد سلیمان به عنوان  پایتخت  عقیدتی  در  بیت المقدس (Jerusalem) قبل از ظهور ضد مسیح (Antichrist) یا فرعون جدید (New Pharaoh) که منجی شیطانی ماسونهاست.(27)
    * اعتقاد به ظهور ضد مسیح (Artichrist  = دجال) یا فرعون جدید (New Pharaoh) در ابتدای  (دهه ی اول)   قرن 21  و  شروع  حکومت جهانی شیطانی  توسط  او.(28) (البته  ممکن  است که  Antichrist  مورد  نظر   خود ماسون ها، لزوماً شخص خاصی نباشد؛ بلکه  ممکن  است  Antichrist  مورد نظر ماسون ها، خود تشکیلات فراماسونری باشد.)

 در هر حال جا دارد که در این قسمت به این نکته اشاره کنیم  که  گروه هایی  مانند فراماسونر ها و شیطان پرستان، از شیطان پرستی به عنوان یک نماد برای مبارزه  با ادیان استفاده می کنند . اعضای این گروه ها در واقع هیچ اعتقاد  قلبی  به  مسایل فرازمینی مانند خدا، فرشتگان،   شیطان  و ...  ندارند  و معتقدند که تنها ماده  وجود  خارجی دارد. (اعتقاد به ماتریالیسم)  اعضای این گروه ها برای نشان دادن دشمنی  خود  با مذاهب، از نماد  (Baphomet) که مربوط  به  شیطان پرستان باستان  است، استفاده نموده و  از  آن  برای  نشان دادن  بی اعتقادی  خود  به  عالم  آخرت  بهره می جویند. البته لازم به ذکر است که فراماسون ها و شیطان پرستان، خودشان  نیز به این مسأله اعتراف کرده اند؛ تا  آن  جا  که  در  بعضی  از  کتب  شیطان پرستان، مطالب  زیر  به  چشم می خورد:(29)



اعتراف سایت کلیسای شیطان (Church Of Satan) به عدم اعتقاد واقعی به شیطان. ترجمه مطلب چنین است: شیطان پرستی یک مذهب لا مذهبی همچون بودیسم است! مذهبی که در آن نیازی به توضیح هیچ کدام از کارهایمان به هیچ کس نداریم. شیان پرستی اعتقادی به وجود خدا , فرشتگان , بهشت و جهنم , ابلیس , اهریمن , ارواح شیطانی , ارواح خوب , جن, دیو و ... ندارند.


اعتراف سایت کلیسای شیطان (Church Of Satan) به عدم اعتقاد واقعی به شیطان. ترجمه مطلب چنین است: شیطان پرستی لامذهبی است ... خود پرستی است - ما خودمان را می پرستیم ... شیطان پرستی ماده گرایی است ... شیطان پرستی بی دینی است.
Vexen Crabtree
" توصیف شیطان پرستی "


بدین ترتیب   نتیجه   می شود   که    اعتقاد   و   مسلک   واقعی    ماسون ها    و  شیطان پرستان،  بی دینی  است  و  آن ها  از  الهه های  ملل باستان،   بت ها   و شیطان، به عنوان نمادی برای دشمنی با مذاهب و ادیان استفاده می کنند.
 
علامات و اعداد در فراماسونری

 
علاوه بر علاماتی که در قسمت های قبلی ذکر شد، علامات دیگر و اعداد خاصی مورد توجه فراماسون ها و دیگر گروه های شیطان پرست هستند که اکثر آنها نیز منشاء مصری دارند، هرچند علامت هایی نیز از دیگر عقاید الحادی  ملل  باستان از جمله آریایی های قدیم (نه دین زرتشت) ، شرق دور و... اقتباس شده اند.

  مهمترین آنها عبارتند از:

1)  پرگار و گونیا (یکی از مهمترین و معروفترین علامات).

در وسط این دو علامت، حرف G  قرار گرفته  است.(30)  (به  اعتقاد  فراماسونها،  « Goat = بز »  نماد  شیطان است.
نکته ی جالب دیگر، این که در برخی از لژ ها بر روی علامت پرگار و گونیا، علامت چشم جهان بین نیز حک شده است که  نشان دهنده ی  اهمیت  فوق العاده ی  علامت  چشم جهان بین  در  نزد ماسون ها می باشد.

نماد پرگار و گونیای ماسونی (به چشم جهان بین روی پرگار دقت کنید )

2) ستاره ی  5 گوشه ی  معکوس یا Baphomet.
 
نشان دهنده ی  بز یا  Goat می باشد. در بین  شیطان پرستان،  بز نماد شیطان است.(31)  در قسمت  پایین تصاویر زیر، عیناً عباراتی از یک سایت فعال در زمینه ی شیطان پرستی نقل شده است تا مستندات در اختیار شما قرار گیرد.(32)


بز ( Goat ( نماد شیطان در گروه های شیطان پرست                                 عکس روی جلد کتاب انجیل شیطانی (کتاب مرجع شیطان پرستان) 




3) دست شیطان  یا  دست شاخدار.

 در  تفکر  ماسون ها  و   شیطان پرستان، شیطان شاخدار  Cornuto  است  و  با  حرکت  دست  خود، شیطان  را  نمایش می دهند.(33)  مستندات عیناً نقل شده است.(34)








 
نکته ی مهم: علامت   Cornuto  علامتی  است  که  باید  در  تفسیر  آن  بسیار محتاطانه عمل کرد. زیرا علاوه بر معنای دست شیطان که در غرب شناخته شده است، معانی دیگری نیز دارد. برای مثال در بین ناشنوایان این علامت  به  معنای  I love you می باشد. در مناطق آذری زبان ایران  و  ترکیه  و ...  نیز  این علامت  نماد  بوزقورت (گرگ خاکستری) می باشد که این نماد ، در بین آذری ها شناخته شده است . بنابراین Cornuto  هنگامی به معنای دست شیطان  است  که  یک فرد شنوای اروپایی یا  آمریکایی  در  مکان های  متعدد  از  این  علامت  استفاده می کند و از  سوی  دیگر  این  شخص  با  گروه های  مخفی  و  مشکوک  مرتبط است.(35) به عبارت دیگر، هر گردی گردو نیست! برای اطلاق لفظ  دست شیطان به علامت  Cornuto، باید هم به محل  زندگی  فرد،  موقعیت،  وضعیت جسمی، ارتباط وی با گروه های مشکوک و دلیل وی در  استفاده  از  این  علامت  بررسی شود. در ضمن، استفاده از Cornuto در کنار علایم دیگر شیطانی اهمیت دارد. در واقع این علامت تایید کننده است نه اثبات کننده.

4) چلیپای شکسته (صلیب شکسته)  یا  Swastika:   علامت  شناخته شده ی هیتلر و نازی ها.

 نکته ی جالب اینکه این علامت در گروه های  ماسونی  هم  کاربرد  دارد.(36)   در  شکل سمت چپ که مربوط به ماسونهاست، طرحی دیده می شود که در  بالای  آن  علامت  صلیب شکسته،   و  در  وسط  آن  ستاره ی  شش گوش  مشاهده  می گردد که این مطلب ارتباط  نازیسم و صهیونیزم  را نشان  می دهد.  (برخلاف  ادعای جهان غرب). زیرا  هم  ستاره ی شش گوش و هم  صلیب شکسته  مورد  تقدیس  ماسون ها هستند. در واقع  ریشه های  نازیسم و یهودیت صهیونیستی یکی است و نه تنها این دو  حرکت  شوم  هیچ  تضادی  با  هم  ندارند،  بلکه  در  خدمت یکدیگر نیز قرار دارند. این مسأله خود شاهدی بر رد هولوکاست است.

 البته لازم به ذکر است که بعد از جنایات هیتلر اکثر گروه های ماسونی به منظور پرهیز از بدنامی، استفاده از چلیپای شکسته را کنار گذاشتند؛ این در حالی است که قبل از جنگ جهانی دوم، علامت چلیپای شکسته یک علامت کلیدی در فراماسونری بوده است.(37) (ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که هیتلر نیز ماسون بوده است،(38) اما تحرکات نظامی اش برخلاف مصالح فراماسونری بوده و منجر به مقابله ی بقیه ی ماسون ها با وی شده است).





5) جمجمه و استخوان  Bones)  &Skull ).(39)



علامت و رمز گروه مخفی(ماسونی) (Skull & Bones )                       (Skull & Bones)


6) عدد 666 نماد دجال یا ضد مسیح (Antichrist) یا شیطان.(40)

گاهی به صورت FFF  هم این عدد را نشان  می دهند.  چون  حرف F،  ششمین حرف انگلیسی است.






 
7) عدد 13.(41)

 عدد مقدس ماسون ها و یهودیان است.(42)  در حالی که مسیحیان آن  را  نحس می دانند. فراماسون ها  در بسیاری از  نماد های  خود،  تعداد  اجزاء  را  13 قرار می دهند.  به  عنوان  مثال  در  تصویر  راست،  ستاره ی  شش گوش  را  با  13 ستاره ی کوچک کشیده اند. در شکل وسط، 13 دست گوشه های یک شکل 13 دندانه را گرفته اند. در  تصویر  سمت  چپ  هم  که مربوط  به  چنگ  یک  الهه ی باستانی، است و متعلق به یک گروه ماسونی می باشد،  تعداد  تارها  13  عدد می باشد.



ستاره 6 گوش متشکل از 13 ستاره کوچک           13 دست و 13 دندانه                 13 تار چنگ الهه باستانی


8) عدد 33.(43)

 همان طور که  گفتیم  در  فراماسونری،  صاحب  درجه ی  33   بالاترین  قدرت  را داراست. در سمبل بسیاری از گروههای ماسونی از جمله در  علامت  مربوط  به یک  گروه ماسونی شهر (Memphis)  آمریکا  (که  نام  شهر باستانی Memphis  مصر را برخود نهاده اند)، عدد 33 بکار رفته است.




سمبل گروه ماسونی شهر Memphis آمریکا (به عدد 33 در بالای تاج توجه فرمایید.) _عدد 33 در نماد های ماسونی مختلف


ذکر یک نکته ی مهم:  بعد از ذکر علامات و اعداد مورد استفاده در فراماسونری، ذکر این نکته ضروری به  نظر  می رسد  که  برای  تطبیق علامت های  مذکور بر گروه ها و افراد، باید همواره با احتیاط برخورد کرد. زیرا در بعضی از مواقع،  علامت ها و لوگو های بعضی از  شرکت ها  و  سازمان ها  در  نقاط مختلف  جهان،  شبیه  به علامت های فراماسونری هستند، اما همواره نمی توان به این سازمان ها برچسب ماسونی بودن زد.  برای مثال بسیاری از شرکت ها و کانال های  تلویزیونی و ماهواره ای از نماد چشم در لوگوی خود استفاده  می کنند که این چشم،  نماد بیننده و مخاطب تلویزیونی است و این مطلب کاملاً  منطقی و  قابل  فهم است. بنابراین در این حالت، چشم موجود در لوگو های مذکور،  نشان دهنده ی  ماسونی بودن این کانال ها نیست. همچنین چشم پزشکی ها و  عینک سازی هایی  که  در تبلیغات خود از  علامت  چشم  استفاده  می کنند  نیز  ماسونی  نیستند،  چرا  که حرفه ی آن ها در ارتباط با چشم می باشد. از سوی دیگر در بعضی از تصاویر  هنری و معماری، ممکن است در اثر روی هم افتادن  خطوط،  تصاویر  متعددی  شبیه  به ستاره ی شش گوش و ستاره ی پنج گوشه ی معکوس پدید آید که  این  تصاویر  نیز غیرعمدی بوده و نشان دهنده ی فراماسون بودن معماران  این  بناها  نیست. برای درک بهتر این مطلب، به تصاویر زیر توجه فرمایید:


دو تصویر هنری که به صورت اتفاقی و به دلیل روی هم افتادن خطوط , دارای علامت های ستاره ی 6 گوش و ستاره ی 5 گوشه ی معکوس هستند. حصور اتفاقی این علامات در تصاویر فوق , به معنای ماسون بودن طراحان آنها نیست.

بدین ترتیب همان گونه که ملاحظه فرمودید، صرفاً با مشاهده ی یک علامت  مشابه علامات  ماسونی، نمی توان  به  افراد  و  شرکت های  مرتبط  با  آن  علامت،  فوراً برچسب ماسون بودن زد. بلکه باید در این زمینه تحقیق نمود و از شواهد محکم تری در تأیید یا رد ماسونی بودن گروه های مذکور بهره گرفت.
البته در این بین بعضی علامت ها هستند که  اختصاصاً  و  عمدتاً  ماسونی  هستند  و  تا  حدود  زیادی می توانند ماسونی بودن افراد و شرکت ها و سازمان های مرتبط با خود را نشان دهند. برای مثال علامت پرگار و گونیای ماسونی (نه پرگار تنها و یا گونیای تنها)، علامت بسیار  اختصاصی  ماسون ها  است. همچنین  علامت  هرم و چشم (نه هرم تنها یا چشم تنها)  نیز  یک  علامت  بسیار  اختصاصی برای گروه های ماسونی است.
از سوی دیگر اگر گروهی از علامت های فراوان و متعدد فراماسونری  استفاده  بکند نیز به احتمال قوی یک گروه ماسونی می باشد. به همین صورت، گروهی که  علایم ماسونی را بدون هیچگونه قرینه ی منطقی به کار می برد  نیز  به  احتمال  زیاد  یک گروه ماسونی است. برای مثال،  نماد چشم جهان بین که  در  لژ ها   استفاده می شود نیز یک نماد  کاملاً  ماسونی  می باشد؛  چرا  که  در  لژها  هیچ  عملیات چشم پزشکی و تصویربرداری انجام نمی شود که بتوان نماد چشم جهان بین  را  به آن ربط داد.
در هر حال باید این مطلب را همواره به یاد داشت که صرف دیدن یک  علامت  شبیه به علایم ماسونی، نباید سریعاً به افراد و سازمان های  مرتبط  با  علامت،  برچسب ماسون بودن زد و برای رد یا تأیید این مسأله، باید تحقیقات بیشتری انجام داد.
 
اهداف فراماسونری

 1 – نابودی تمام مظاهر توحید و یکتاپرستی در جهان.
2 – به دست گرفتن حکومت و قدرت در تمام کشورهای جهان از طریق  شبکه ی گسترده ی ماسونی در تمام ممالک دنیا.
3 – تخریب  مسجد الاقصی  و  کشف  معبد سلیمان  و  بازسازی  آن  در  ابتدای  قرن 21.(44)

[ شنبه 13 / 12 / 1392برچسب:, ] [ 11:12 AM ] [ ali ] [ ]

 

سینمای آمریکا در این سال ها خدمت بزرگی به صهیون ها کرده است چرا که به واسطه ی سینمای غربی، صهیون ها به چند هدف بزرگ خود رسیده اند ازجمله :

1- به فساد کشاندن جوانان که یکی از اهداف آنان در پروتکل های خودشان است 

2- القای مصرف گرایی و لذت زندگی دنیوی 

3- بزرگ نشان دادن قدرت غرب خصوصا آمریکا(مرکز نظامی صهیون) 

4- در دو دهه گذشته، به فساد کشاندن کودکان 

5- و در این دهه که از سال 2006 بسیار جدی شده ، القای تفکر پایان دنیا و جنگ آرمگدون 

به همین دلیل عموم فیلم هایی که شهرت و کیفیت فنی بالایی دارند؛ در راستای القای نبرد آرمگدون (جنگ میان صهیون ها و مسلمین) ساخته شده اند .

یکی از همین فیلم ها،آلیس در سرزمین عجایب( Alice in Wonderland ) محصول 2010 آمریکاست که در آن مفاهیم جنگ آرمگدون به شکلی زیرکانه نشان داده شده است . 

 

ماجرای اصلی فیلم از 13 بعد از کودکی آلیس شروع میشود 

 

آلیس فردی است که دارای یک آنارشی ذهنی است . و عاملی که برای دیگران ارزش به حساب می آیند برای وی اهمیتی ندارد. این به معنای آن است که آلیس این ماجرا فردی خاص از دیگر همنوعانش است که باید از میان این همه انسان وی برای کاری بزرگ انتخاب شود. 

در ادامه در مراسم ازدواج آلیس وی از روی کت همسرش یک کرم ابریشم آبی را برمیدارد جالب این جاست که این حرکت دقیقا در دقیقه 11 اتفاق می افتد. 

 

یک خرگوش آلیس را به شکلی زیرکانه به سمت یک درختی که در کنار ان یک گودال هست راهنمایی میکند و آلیس درون گودال می افتد . و وارد یک اتاق بسته که کف آن شطرنجی است قرار میگیرد. 

 

 

در این میان به واسطه خوردن یک نوشیدنی و پنیر سایز قد او بزرگ و کوچک میشود و بالاخره انقدر کوچک میشود که میتواند از درب کوچکی عبور کند . بعد از عبور وی از در، سرزمین عجیبی را مشاهده میکند که دروازه ورودی سرزمین مارا یاد 2 ستون معبند سلیمان میاندازد : 

 

بنابراین آغاز ورود وی به سرزمین به واسطه ی یک صفحه شطرنجی+ستون های معروف است که همین دو عامل دقیقا از ابزار ورود جنیان به بعد انسان ها است . 

در هنگام گذر از دروازه در چند لحظه یک خوک سبز از کنار آلیس میگذر. این که چرا موجود کثیفی مثل خوک باید سبز باشید در نقد فیلم نارنیا به آن اشاره شد . (در آینده مطلبی کامل در همین زمینه درج خواهد شد) 

 

بعد از ورود، آلیس با برخی از موجودات سرزمین که برخی از آنان آبی پوشیده اند روبه رو میشود. همان طور که در مطالب قبلی اشاره شد؛ موجودات به رنگ آبی نمایان گر یکی از راز های ماسونی است که در ادامه آن رابررسی میکنیم .

 

قرار میشود که الیس را نزد "آبسولم" ببرند . آلیس از یکی از کاراکتر ها میپرسد که وی کسیت . او هم میگوید که وی موجود بسیار باهوشیه !

 

 

آبلوسم یک کرم ابریشم آبی است که در تصویر پایین در حال کشیدن چیزی شبیه به قلیان است که شاید نماد شرق، و بیانگر اصالت شرقی باشد . حال این که چرا وی باید آبی باید را بررسی میکنیم . 

هفتمین راز ماسونی از 13 راز، Blue Jinn یا جن ابی نام دارد . جن پرستان و ماسون ها معتقد اند که هنگام احضار جن، وی به رنگ آبی است. و جن را احضار میکنند تا مشکلاتشان را برطرف کند دقیقا همین کاری که آبسولم برای آنان انجام میدهد. 

 

بعد از مدتی آبسولم به کاراکتر خرگوش میگوید که "اوراکلوم" را باز کند. اوراکلوم در واقع یک تقویمی است که از ابتدا تا انتهای جهان در آن موجود است. و در تقویم ثبت شده که در یک روز موعود قرار است فردی به نام آلیس بیاید تا جهان را از شر ملکه قرمز (ملکه پلیدی ها ) نجات دهد. هنگامی که تقویم را باز میکنند. آبسولم به خرگوش میگوید که روز باشکوه را به آلیس نشان دهد. یعنی همان روزی که جنگ قرار است رخ دهد.

 

بعد از آن ناگهان ارتش ملکه قرمز به سمت الیس و بقیه حمله ور میشوند در این میان موجودی شبیه به خرس میخواهد به آلیس صدمه بزند که کاراکتر موش (درمورد موش در نقد نارنیا توضیحات مفصلی داده شده است) با شجاعت تمام چشم راست موجود شبیه یه خرس را در میاورد و چشم را نزد خود نگه می دارد. 

 

نکته جالب این جاست که ارتش ملکه قرمز نیز مانند خود ملکه،قرمز است همان طور که ارتش ملکه سفید (ملکه خوبی ها) به رنگ سفید اند. 

در این جا هم شاید باز هم پروژه انگاره بد نسبت به رنگ قرمز رقم خورده است. در دکترین فرانسیس فوکویاما رنگ قرمز، رنگ شهادت در پرنده شیعه است . و عموم شیعیان در جنگ های اخیر سربند "یا حسین " یا " لبیک یا حسین " بر سر خود میبندند که به رنگ قرمز است. و در آن طرف معادله ملکه سفید یا نور قرار دارد که عموما در فیلم ها طرف خوب رنگش سفید است . 

 

 

در ادامه آلیس با کاراکتر گربه ی آبی روبه رو میشود که مانند جنیان در یک لحظه ناپدید و در لحظه ای دیگر پدیدار میشود. در این جا کاملا فرض جن آبی بر این کاراکتر صدق میکند. گربه ای آرام و متین که نقش مهمی را در آینده ایفا خواهد کرد. 

تحلیلی که درباره ی نشان دادن بسیار زیاد موجودات خوب آبی در فیلم ها میشود این است که آنان در حال آماده کردن تدریجی ذهن ها برای پروژه علنی کردن دین واحد شیطانی جهانی است . بدین ترتیب که قرار است موجودات دورغین فضایی (جن ها) که به رنگ آبی اند با انسان ها همکاری کنند. (همکاری مستقیم و علنی جن ها با انسان ها ) که این همان آغاز دوباره جن و جن پرستی باستان به شکل نوین، در پوسته ی جدید است . 

 

 

در ادامه ماجرای جالبی اتفاق می افتد آلیس برای پیدا کردن شمشیر برّان (شمشیری که جابرووکی با آن باید کشته شود) به قصر ملکه قرمز میرود و ملکه از او نامش را می پرسد و وی میگوید آم..(آم به معنی فکر کردن است) و ملکه هم گمان میکند که نام او ام هست و وی را آم صدا میزند . اما آم (OM) که بود ؟ خدای هندی ها همان خدایی که در کابالا پرستش میشود . این عکس. جالب است بدانید که در برخی از شاخه های مدیتیشن، هنگام تمرکز، با تمام وجود باید مدام بگویند آم، آم همان طور که سوفیان در هنگام رقص معروف خود جملاتی عربی میگویند. 

 

 

همان طور که اشاره شد رنگ قرمز ملکه شاید نمایان گر قسمت دوم دکترین فرانسیس فوکو یاما باشد یعنی همان بال شهادت که قرمز رنگ است اما برای بهتر نشان دادن این فرض نگاهی هم به معماری ملکه قرمز میاندازیم که تا حد زیادی شبیه به مساجد مسلمان هاست . مانند این عکس البته کاخ ملکه سفید هم ورودی های قوسی شکل دارد. که یک تفاوت دارد و آن هم بر روی برخی ورودی ها چیزی شبیه به چشم نقش بسته .

 

 

آلیس برای پیدا کردن شمشیر برّان، به محل نگه داری خرس سفید میرود (همان خرسی که میخواست وی را بکشد) و آلیس برای آرام کردن وی چشم راست او را پس میدهد. 

این حرکت در حقیقت نشان از سیره ی منجی بودن و ناجی بودن است . نکته ی جالب اینجاست که آلیس چشم راست وی را پس میدهد و خرس را از تک چشم بودن (نشان دجال) رهایی میبخشد . ظاهرا ماجرای چشم چپ (نه تک چشم) ، بر خلاف تصور همه که به فراماسونری و نظام سلطه نسبت داده میشود؛ در فیلم های شاخص و کارتون ها، اغلب به موجودات سبز یا قرمز نسبت داده میشود . این روند تا آن جا که ما مشاهده کردیم بسیار متداول شده . معمولا شخصیت های یک چشم که چشم در پیشانی دارند افراد خوب ماجرا اند  افراد سبز یا قرمز طرف بد ماجرا اند (مطلب جامعی همان طور که اشاره شد در این رابطه به زودی نوشته خواهد شد) .

 

 

آلیس به هر ترتیب شمشیر  بران را میابد و و با کمک خرس سفید به سمت ملکه سفید میرود. صندلی ملکه سفید سطح شطرنجی سفید-آبی دارد. در مطالب قبلی اشاره شد که در لژ های فراماسونری معمولا کف لژ شطرنجی است . آن هم به دو رنگ سفید و سیاه یا سفید و آبی . ماسون ها چون عموم کارهاشان با جن و جنگیری برطرف میشود؛ برای احضار جن ها نیاز به چند وسیله دارند یکی از این وسیله ها، صفحه ی شطرنجی است . از پیامبر روایتی است که شیطان در میان سایه و آفتاب زندگی میکند(صفحه شطرنجی سیاه و سفید) 

و جالب است که نگاه کردن به صفحه شطرنجی از نظر شرع اسلام جایز نیست. اما درمورد صفحه شطرنجی آبی، رنگ آبی اطلاق به جن هاست چرا که - همان طور که اشاره شد- در هفتمین اصول سیزده گانه ماسون ها رنگ آبی به جن ها نسبت داده شده. 

و البته به کاربردن رنگ آبی در قصر ملکه سفید و موجودات آبی طرفدار ملکه نشان از تفکرات  ایلومتانی و فراماسونری پنهان در شخصیت ملکه سفید دارد .

 

 

ملکه سفید در هنگام صحبت با آلیس جملاتی را میگوید که بسیار جای تامل دارد. واقعا جالب است که این جملات اصلا ربطی به  ماجرا ندارد و تنها نشان گر تفکر پنهان داستان است : 

"وقتی یک مبارز برای کشتن جابرووکی قدم پیش بگذارد؛ مردم علیه آن فرد قیام میکنند" 

 جابرووکی در حقیقت نماد موعود مسلمانان است بنابراین اگر کسی بخواهد که به امام زمان مسلمانان ضربه ای وارد سازد یا علیه وی اقدام کند مردم مسلمان علیه آن گروه یا فرد قیام میکنند. 

جالب این جاست که در خود فیلم همه از ملکه قرمز به دلیل ظلم او گریزان اند و حمایت آن ها از روی ترس از ملکه است و در آخر فیلم هم سربازان ملکه قرمز علیه وی قیام میکنند. بنابراین این سخن اصلا ارتباطی با ماجرای فیلم ندارد و به فرد دیگری اطلاق میشود. 

 

 

در سکانس های بعدی، کاراکتر گربه آبی، مدام علاقه خود را به کلاه یکی از کاراکتر های داستان ابراز میکند. گربه آبی که کاراکتر کلاه دوز (کلاه دوز ملکه سفید) را در زندان می بیند؛ به وی پیشنهاد میکند که کلاهش را به او دهد. و جالب این جاست که کلاه دوز با آن که قرار است فردا اعدام شود؛ و کلاهش بسیار کهنه و پاره است؛ اما حاضر نمیشود که کلاهش را به گربه دهد. 

  اما این کلاه ممکن است به چه مربوط باشد که در پلان های متعدد این فیلم از آن به عنوان کلاهی با ارزش یاد میشود ؟ این کلاه شباهتی با کلاه معروف یهودیان دارد. البته این کلاه با کلاه وینستن چرچیل (نخست وزیر بریتانیا و وی از خاندان سلطنتی بود)  هم تقارن دارد . که شاید بتوان این گونه تحلیل کرد که این کلاه در واقع کلاه بزرگان است و کسی که چنین کلاهی داشته باشد میتواند قدرتمند شود مانند کلاه دوز که نقش بزرگی را ایفا خواهد کرد.   

 

 

در ادامه جنگ بر روی یک صفحه شطرنجی آغاز میشود. سربازان هر دو ملکه، که شبیه به مهره های شطرنج هستند جنگ خود را بر روی یک صفحه شطرنجی آغاز میکنند. این نما در حقیقت نشان از جنگ انسان ها دارد. نشان از این که جنگ انسان ها برای مدیر فتنه های جهان (شیطان) و افراد شاخص سرمایه دار جهان (بر فرض شورای 13 تاجدار)  مانند بازی شطرنج است و خیلی راحت میتواند عده ای را به کشتن دهند. و انسان ها (مهره ها) برای آن ها بی ارزش اند. تنها و تنها هدف مورد نظرشان برای آنان مهم است .

 

 

محلی که جنگ صورت میگیرد شباهتی با تخت جمشید دارد . شاید منظور این باشد که جنگ آخرالزمان(در فیلم از آن به عنوان روز باشکوه یاد میشود) در ایران انجام خواهد شد و هدف اصلی آنان نابودی آخرین جبهه ی مقابل خودشان است . 

 

 

بنابر پیش گویی هایی که در  اوراکلوم  آمده بود الیس جابرووکی را میکشد .

 

 

اوراکلوم هم در حقیقت نماد پیش گویی های اجنه برای فراماسون های جن پرست است . همان پیش گویی هایی که جن ها از دوران کهن برای آنان آورده اند و امروز نمیتوانند اخبار جدیدی برای انسان ها بیاورند چرا که بعد از تولد پیامبر(ص) درب های آسمان بر روی آنان بسته شده است .

 

 

بعد از جنگ آلیس به دنیای خود وارد میشود . نما از چشم چپ کاراکتر کلاهدوز وارد دنیای آلیس میشود. 

 

 

هنگام وارد شدن آلیس به دنیای خود. او با یکی از تاجرانی که را می شناختش صحبت های جالبی انجام میدهد. آلیس به آن تاجر که همکار پدرش بوده میگوید که بهتر است که تجارتشان را تا چین گسترس بدهند . 

اتفاق جالبی که در برخی از فیلم ها اخیرا در حال رخداد است؛ نشان دادن کشور چین به جهانیان است. اصلا چرا چین به یک باره قدرت جهانی شد ؟ چرا چین کمونیستی نگه داشته شده ؟ تحلیلگران اینگونه تبیین میکنند که برای ابر قدرت شدن در جهان نیازمند 5 عامال هستید : 

1- Material - ماده با منایع

2- Machine-  تکنولوژی 

3- Money- پول یا سرمایه

4- Method - روش یا راهکار

و 5 - Man - نیروی انسانی . 

تنها عاملی که نظام سلطه تا به امروز نتوانسته کامل آن را به دست بیاورد نیروی انسانی بوده که با القا و آماده شدن ذهن ها در فیلم ها و رسانه ها و القای این که چین در حال گرفتن جهان است؛ در حال رسیدن به پنجمین عامل یعنی نیروی انسانی است . به همین دلیل در این فیلم  و فیلم 2012 از چین به عنوان یک سرزمین امن و قرار یاد میشود.

 

در آخر فیلم هم که آلیس به سمت چین رهسپار میشود پروانه آبی را مشاهده میکند که در حقیقت همان آبسولم است. آبسولم که مدت ها بود که کرم مانده بود با کشتن جابرووکی توسط آلیس پروانه میشود . یعنی شکوفا میشود و میتواند بال های خود را الان که جابرووکی کشته شده باز کند. 

این هم در حقیقت نشان از تکمیل شدن پروژه شیطانی غرب برای سلطه بر جهان است که با کشته شدن نیروهای مخالف میتواند به نماد پروانه که نشان از شکوفایی است برسد . 

 

+ نوشته شده در شنبه هفتم خرداد 1390ساعت 12:14 توسط على عالم زاده انصارى | نظر بدهید

 

[ شنبه 29 / 11 / 1392برچسب:, ] [ 8:35 AM ] [ ali ] [ ]

 


بسم رب الزهـــــــــــــــراء

مـــــــــــــادر سادات

 

 
 
 
وضعیت زنان در اخر الزمان :

به نقل از رسول اکرم(ص)

۱.جامه ی کا فران بپوشند

۲.خود را به شکل مستکبران در آورند

۳.بر زین ها سوار شوند

۴.سرشان را چون کوهان شتر درست می کنند.

۵.در آمد شوهرشان آنها را کفاف ندهد.

۶.فاسد می شوند.

  ۷.برای طمع دنیا در داد وستد همسرانشان شرکت می کنند.

۸.خود را به صورت مردان در می آورند.

۹.جامه ی مردان را می پوشند.

۱۰.بی حیا می گردند.

۱۱.به همسران خود تمکین نکنند. 

۱۲.در عین لباس پوشیدن اندامشان اشکار است.

۱۳.زنان از اینکه همسران شان با همجنس خود رابطه دارند آگاهند

ولی به روی خود نمی اورند.

۱۴.در بهترین خانه ها زن تشویق به فسق وفجور می شود.

۱۵.رابطه ی نا مشروع به صورت یک فضیلت بازگو می گردد.

۱۶.اختلاطشان با مردان زیاد می شود.

۱۷.با همسرانشان با خشونت رفتار می کنند.

۱۸.حکومت می کنند.

به نقل از امیر المومنین امام علی(ع):

۱.زینت های خود را آشکار می کنند.

۲.از دین خود خارج می شوند.

۳.به سوی لذت ها وشهوت ها می شتابند.

۴.محرمات الهی را حلال می شمارند.

۵.پدر ومادر نزد وی  خوار شمرده می شوند.

۶.زنها از مردان در خواست ازدواج می کنند.

 

وضعیت مردان در اخرالزمان به نقل از پیامبر:

۱.از خدا نمی ترسند.

۲.از زنانشان اطاعت می کنند.

۳.از پدرومادر نافرمانی می کنند.

۴.قبله ی انها همسرانشان می گردد.

۵.دین انها درهم ودینار می شود.

۶.تمام  همتشان شکمشان می شود.

۷.در مورد نماز صبح سستی می کنند.

۸.مشروب می خورند.

۹.قمار بازی می کنند.

به نقل ازامیرالمومنین امام علی (ع):

۱.از همسرانشان انحرافات اخلاقی ...می بینند واعتراض نمی کنند.

۲.مرد از درامد نامشروع زنش بهره مند می گردد.

۳.اموال فراوانی در راه غیر مشروع خرج می کنند وکسی به  انها اعتراض نمکند.

۴.ولی اگر پول کمی در راه خدا خرج کند مانع انها می شوند

سیمای علما ودانشمندان غیر مهذب امت اسلام در اخرالزمان:

۱.برای غیر خدا درس فقه می خوانند.

۲.صرفا برای مقام و ریاست  به فقاهت می گرایند.

۳.حق را از مسیر خود منحرف می کنند.

۴.قران را طبق خواسته های خود توجیه می کنند.

۵.جاه طلب می شوند.

به نقل ازامیرالمومنین امام علی(ع)

۱.فقها به دروغ تمایل نشان می دهند.

۲.طبق هوای نفس خود فتوا می دهند.

۳.علما به شک تردید تمایل نشان می دهند.

واما علما ودانشمندان راستین

به نقل از رسول اکرم(ص):

۱..مردم با انها از سر ستیز درایند.

۲.علما را همانند دزدان می کشند.

۳.طبق بعضی از روایات وقتی مردم قدر علما ی راستین راندانند

خداوند انها را از مردم می گیرد.

سیمای دین در اخرالزمان

به نقل از رسول اکرم (ص):

۱.دین مانند بقیه ی خوراکی است که در دهان می گردانند وسپس بیرون می ریزند. 

۲.به ظاهر مسلمان نامیده می شوند درحالی که بیش از همه مردم ازان دورند.

۳.ثروتمندان برای سیاحت و متوسطین برای تجارت وفقرا برای ریا وتظاهر

به مکه می روند.

۴.ازاسلام جز نام ان باقی نماند.

۵.الات  لهو در حرمین شریفین ظاهر شود

۶..دین داران تحقیر می شوند.

 

سیمای نماز در اخرالزمان

به نقل از رسول اکرم(ص):

۱.نمازها تباه می شود ومردم دنبال شهرت ها رفته واز هوای نفس پیروی می کنند.

۲.نماز ها به اخر وقت می افتد.

به نقل از امام علی(ع)

۱.نماز را ضایع می کنند.

۲.از نماز جماعت دوری می کنند.

۳.برای نزاع وجدال نمازها از مساجد برچیده شود.

 

سیمای مساجد از نظر پیامبر(ص):

 

۱.مساجد اباد است ولی از هدایت خالی است.

۲.مناره ها بلند است

به نقل از امیرالمومنین علی(ع)

۱.مساجد از کسانی پر می شود که از خدا نمی هراسند.

۲.در مساجد برای غیبت کردن وخوردن گوشت اهل حق جمع میشوند .

 

سیمای قران دراخرالزمان

به نقل از رسول اکرم(ص):

۱.از قران جز نقش ان باقی نماند.

۲.قران بانی وبا لحن غنا خوانده شود.

۳.مطالبی که در قران نیست ساخته شود.

۴.گوش دادن به قران برای مردم بسیار سنگین وگوش دادن به صداهای باطل

اسان وفرح بخش می گردد.

۵.کالایی کم بهاتر از قران با تلاوت صحیح وجود ندارد.

[ سه شنبه 27 / 11 / 1392برچسب:, ] [ 8:34 AM ] [ ali ] [ ]
تاريخ : دوشنبه بیست و چهارم تیر 1392 | 15:54 | نویسنده : حبیب هادی

 

آنچه که در ذیل می آید تنها بخشی از اعتقادات ذکر شده در کتب ابن تیمیه و محمدابن عبدالوهاب می باشد و وهابیت امروز هم این اندیشه ها را در شبکه های خود ترویج می دهند.

خدا جسم دارد، فردای قیامت با ملائکه در صحنه محشر حاضر می شود و همه او را با چشم سر می بینند. خدا در عالم بالا برروی تختی نشسته و همه عالم خاکی را تحت نظر دارد.

پیامبر معصوم نیست، شیطان پیامبر را به سهو ونسیان می کشاند و راه نفوذ شیطان بر پیامبر بسته نیست. پیامبر هیچ گاه از غیب خبر نمی داد، پیامبر قبل از نبوت گمراه بود و به هیچ شریعتی پایبند نبود، پیامبر بعد از مرگ با دیگران فرقی ندارد و زیارت قبر پشیزی ارزش ندارد، همه گنبد و بارگاه ها از جمله قبر رسول الله باید ویران گردند، سلام دادن به پیامبر مساوی با شرک اعظم است.

راه نجات مسلمانان در لامذهب شدن است، تمامی مذاهب اسلامی مخلوطی از حق و باطل اند، توسل به قرآن و پیامبر و صالحین شرک است. بوسیدن قرآن حرام است. حضور زنان در سوریه (جهاد نکاح) فتواهای شیطانی جهت کمک به شورشیان و تامین نیاز جنسی آنها موجب شادی دل مومنین و رضایت پروردگار  است و...

کارشناس شبکه وهابی نور در جدیدترین اظهار نظر خود وهابیت و سلفی گری را دین برتر و اسلام ناب معرفی کرده و افزود متاسفانه امروز در جهان اسلام با این تفکر(سلفی گری) مبارزه می کنند.

 

 

این شبکه که روز به روز مواضع تند خود را علیه اسلام و تشیع آشکار می کند و نیز بارها به اهل سنت هم اشکال گرفته است راه درست برای رسیدن به سعادت را وهابیت خواند و هیچ اشاره ای هم به مذهب اهل سنت نکرد.

ضیائی کارشناس وهابی و سلفی شبکه نور در جواب مجری برنامه که پرسید با این همه داعیان به اسلام و مدعیان مسلمانی به نظر شما بهترین راه و روش کدام است اینگونه پاسخ داد: «کسانی که به سمت دین میایند در حقیقت آمادگی برای هیچکدام از این قالب هایی که تعریف شون کردیم و شاید غیر از این هم قالب هایی هم باشد، ندارند» مجری برنامه سوال کرد: «پس جایگزین چی هست اون اسلام نابی رو اگر که ما میخواهیم به جامعه معرفی کنیم کدام راه هست.»

شاه بیت صحبتهای کارشناس وهابی برنامه این جاست توجه بفرمائید.

 

 

 

 

«اگر ما از این بمباران فکری و این نوع اتهامات دروغین که وارد هست بتوانیم بیرون بکشیم و کمی آزادتر فکر کنیم،‌ واقع بینانه فکر کنیم آن چه را که به عنوان وهابیت یا سلفیت دارند باهاش می جنگند در حقیقت در معنای حقیقی اش بازگشت به اصل هست».

با توجه به اینکه دین حق وهابیت معرفی شد، بنده هم بر خود لازم دیدم نظر و رای علمای و بزرگان اهل سنت را نسبت به وهابیت برای اطلاع و آگاهی کارشناس وهابی شبکه بیاورم تا میزان هماهنگی بین وهابیت و اهل سنتی را که این شبکه های جعلی مدعی دفاع از آن هستند مشخص شود.

 

 

«اگر ما از این بمباران فکری و این نوع اتهامات دروغین که وارد هست بتوانیم بیرون بکشیم و کمی آزادتر فکر کنیم،‌ واقع بینانه فکر کنیم آن چه را که به عنوان وهابیت یا سلفیت دارند باهاش می جنگند در حقیقت در معنای حقیقی اش بازگشت به اصل هست».

 

ابن تیمیه از نظر علمای اهل سنت

 

 ابن تيميه و تكفير مسلمين و قتل آنان

برخورد تند برادر محمد بن عبد الوهاب با وى

پدر محمد بن عبد الوهاب گمراهى او را حدث مى زد

برخورد علماى اهل سنت با محمد بن عبد الوهاب

علاقه محمد بن عبد الوهاب به مدّعيان دروغين نبوت

ابن بطوطه ابن تيميه را ديوانه مى خواند

اطلاق شيخ الإسلام به ابن تيميّه كفر است

قاضى شافعى پيروان ابن تيميه را مهدور الدم مى داند

ابن حجر مكّى، ابن تيميّه را گمراه و گمراه گر مى شمارد

سُبْكى، ابن تيميّه را بدعت گزار مى داند

ابن حجر عسقلانى و نسبت نفاق به ابن تيميّه

انتقادات بزرگان اهل سنّت از «ابن تيميّه»

سکوت در برابر کشتار شیعیان مصر به افراط گرایی دامن می زند

دانشجويان دانشگاه هاي كردستان توهین به مزار صحابه پیامبر را محکوم کردند

نمایندگان اهل سنت اقدامات تجاوزگرانه سلفی ها در مصر را محکوم می کنند

علت جنایات اخیر مصر شکست پی در پی سلفیان در سوریه است

اقدامات تکفیری های وهابی در مصر به شدت محکوم است

هر مقامی در مقابل جنایات اخیر مصر سکوت کند جرمش کمتر از تروریست ها نیست

لعنت خدا بر فتنه اندازانی که اسلام را نشانه رفته اند/ وقایع مصر از نظر هر انسانی محکوم است

ترور مسلمانان توسط گروه های تکفیری نشان دهنده بی دینی آن هاست

اسلام نبی(ص) یا اسلام منافقین؟

برادر کشی های تندرو ها در مصر محکوم است/ بر انگیختن فتنه های خونبار به دست مزدوران آمریکایی

جنایات وهابیت

جنایات وهابیت در سوریه

جنایات وهابیت

وقتی دست دادن و روبوسی با زنان توسط وهابیت حلال می شود+عکس

گزارش تصویری شماره 2 از جنایات وهابیون علیه شیعیان مظلوم زاهدان

عبدالمالک ریگی ؛ از جنایت تا دستگیری(+تصاویر)

تصاويري از جنايت وهابيون عليه شيعيان مظلوم زاهدان

خاتمی: با جنایات وهابیت تکفیری، آمریکائیان جشن آدم‌کشی می‌گیرند

سلفی ها فرقه مولد سرویس های اطلاعاتی انگلیس

 

 

تمام اینها گوشه ای از جنایات دین برتر وهابیت بود.

وهابی نیوز از تمام سروران گرامی به خاطر انتشار مطالب زشت (عقاید وهابیت) و عکس های دلخراش عذر خواهی می نماید.

 

 


برچسب‌ها: شبکه نوروهابیتسلفی گریاسلامجنایات وهابیت 
[ دو شنبه 26 / 11 / 1392برچسب:, ] [ 8:42 AM ] [ ali ] [ ]
عينى، نويسنده کتاب «عُمدة القاري» از شرح‌هاي صحيح بخاري و از علماى بزرگ اهل سنّت مى‏نويسد:

 

«مراد از شاخ شيطان، حزب و گروه او مى ‏باشد .»

در همين باره روايت ديگري از رسول خدا ص در صحيح بخاري به نقل از ابوسعيد خُدري آمده است:

«افرادى در مشرق زمين، خواهند آمد که قرآن را تلاوت ‏كرده امّا از گلوگاه آنان تجاوز نمي‌کند صبه اعماق وجود آنان نفوذ نمي‌کند و از قرآن بهره‌اي نمى‏برند، اين گروه همان‌گونه از دين خارج مي‌شوند که تير از كمان خارج ‏شده و ديگر به كمان باز نمى‏گردد. از پيامبر اكرم ص پرسيدند: اين فرقه چه نشانه‏اى دارد؟ حضرت فرمود: از نشانه‌هاي اين گروه سرهاى تراشيده است .»

 

زينى دَحْلان، مفتى مكّه مكرّمه با اشاره به همين روايت، مى‏نويسد:«تصريح پيامبر اكرم ص به «سر تراشيدن» اين گروه، نشانه بارزي است بر يکي از شاخصه‌هاي فرقه وهّابيت که تنها فرقه‌اي هستند كه به پيروان خود دستور مى‏دهند سر خود را بتراشند و اين صفت در هيچ يك از فرقه‏هاى خوارج و بدعت‌گذارِ قبل از وهّابيت ديده نشده است... سيّد عبد الرحمن اهدل، مفتى منطقه زبيد، مى‏گفت: در نقد عقايد وهّابيت نيازى به تأليف كتاب نيست؛ بلكه همين حديث پيامبر ص كه از ويژگى‏هاى اين فرقه، «سر تراشيدن» را معرفى كرده، براى بطلان عقايد آنان كفايت مى‏كند؛ زيرا غير از وهّابيت هيچ يك از فرقه‏هاى بدعت‌گذار، اين ويژگى را نداشته‌اند. روزى محمد بن عبد الوهّاب به زنی دستور داد كه سر خود را بتراشد، او در پاسخ گفت: تو كه مى‏گويى زنان بايد سر خود را بتراشند؛ بايد دستور دهى مردان هم ريش خود را بتراشند؛ زيرا ريش مرد، همانند موى زن، زينت او محسوب مى‏شود. محمد بن عبد الوهاب پاسخي در برابر سخن اين زن نداشت .»

 


 

 . «وَبِنَجْدٍ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيطَانِ أَيْ: أُمَّتُهُ وَحِزبُهُ»
عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج 7، ص 59، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني، الوفاة: 855 هـ ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت.
 . «يَخْرُجُ نَاسٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ وَيَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لاَ يُجَاوِزُ تَرَاقِيَهُمْ، يَمْرُقُونَ مِنَ الدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ، ثُمَّ لاَ يَعُودُونَ فِيهِ حَتَّى يَعُودَ السَّهْمُ إِلَى فُوقِهِ. قِيلَ مَا سِيمَاهُمْ. قَالَ سِيمَاهُمُ التَّحْلِيقُ. أَوْ قَالَ: ألتَّسْبِيدُ»
صحيح البخاري(الجامع الصحيح المختصر)، ج 6، ص 2748، حديث 7123، کتاب 100، كِتَاب التَّوْحِيدِ، باب 57، باب قرائة الفاجر والمنافق، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير، اليمامة، بيروت، 1407 - 1987، الطبعة الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا.

 . «فَفِي قَوْلِهِ سيمَاهُمُ التَّحْليقُ تَصْريحٌ بِهَذِهِ الطّائِفَةِ لأنَّّهُمْ كَانُوا يَأمُرُونَ كُلَّ مَنِ اتَّبَعُهُمْ أَنْ يَحْلِقَ رَأسَهُ وَلَمْ يَكُنْ هَذَا الْوَصْفُ لأَحَدٍ مِنْ طَوَائِفِ الْخَوَارِجِ وَالْمُبْتَدِعَةِ الَّذينَ كَانُوا قَبْلَ زَمَنِ هَؤلاَءِ... وَكَانَ السيّدُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ الْأهدَلِ مُفْتِي زُبَيدٍ يَقُولُ: لاَ حَاجَةَ إلَى التَّأليفِ فِي الرَّدِّ عَلَىَ الْوَهَّابيَّةِ بلْ يَكْفِي فِي الرَّدِّ عَلَيْهِمْ قَولُهُ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ سيمَاهُمُ التَّحْليقُ؛ فَإنَّهُ لَمْ يَفْعَلْهُ أحَدٌ مِنَ الْمُبْتَدِعَةِ غَيْرُهِمْ؛ وَاتَّفَقَ مَرّةً أنَّ إمْرأةً أقَامَتِ الْحُجَّةَ عَلَى إبنِ الْوَهّابِ لَمَّا أكْرَهُوهَا عَلَى أتْبَاعِهِمْ فَفَعَلتْ، أَمَرَهَا إبنُ عَبْدِ الْوَهَّابِ أنْ تَحْلِقَ رَأسَهَا فَقَالَتْ لَهُ حَيْثُ إنَّكَ تَأمُرَ الْمَرأَةَ بِحَلْقِ رَأسِهَا يَنْبغي لَكَ أنْ تَأمُرَ الرَّجُلَ بِحَلْقِ لِحْيَتِهِ؛ لأنَّ شَعْرَ رَأسِ الْمَرأةِ زِينَتُهَا وَشَعْرَ لِحْيَةِ الرَّجُلِ زِينَتُهُ، فَلَمْ يَجِدْ لَهَا جَوابَاً» 
  فتنة الوهابية، احمد زيني دحلان، ص 19.

 
[ دو شنبه 26 / 11 / 1392برچسب:, ] [ 8:38 AM ] [ ali ] [ ]

نتایج شناخت امام زمان علیه السلام

فرستادن به ایمیلچاپمشاهده در قالب PDF

[ دو شنبه 19 / 11 / 1392برچسب:, ] [ 12:47 AM ] [ ali ] [ ]

چکیده
زمان حکومت و حاکمیت حضرت مهدی علیه السلام دورانی است که در احادیث اسلامی بسیار از آن یاد شده و آرزوی تمام شیعیان و پیروان آن حضرت حضور و درک آن زمان و دوران می‌باشد، در این دوران خداوند به وعده‌هایی که به مستضعفان و ستمدیدگان و مؤمنان داده عمل نموده و تمام سختی‌ها و رنج‌ها را از بین خواهد برد.
لذا در این مقاله به مباحثی که در آن دوران افتاق می‌افتد و در زمان‌های گذشته سابقه ای نداشته، پرداخته‌ایم از جمله : ارتقاء و بالا رفتن سطح دانش‌های فطری و درونی، پیشرفت ارتباطات و تمدن، بهداشت جهانی و سلامت همگانی و همچنین از بین رفتن نظام فقر و فقر مداری و فراگیر شدن عدالت اجتماعی و آبادانی، باشد که ان شاء الله آن دوران را درک کنیم.
کلید واژه : ظهور، پیشرفت، دانش، حکومت حضرت مهدی، آسایش و رفاه، عدالت، آبادانی

مقدمه
اندیشه و ذهن بشر امروزی کوچک‌تر از آن است که بتواند یا بخواهد در رابطه با دوران پس از واقعه ظهور حضرت مهدی (عج) تصویری در ذهن خود ترسیم کند زیرا ویژگی‌ها و مواردی که در دوران پس از واقعه ظهور آشکار می‌شود، در تاریخ بشر بی سابقه بوده و اگر مواردی هم توسط انبیاء بزرگوار و ائمه علیهم السلام اتفاق افتاد گذرا و محدود بوده، لذا ما در اینجا تنها به مواردی اشاره می‌کنیم که از زبان روایات ویژگی‌های آن دوران را به تصویر کشیده‌اند.

ویژگی‌های دوران ظهور
الف: دانش و آگاهی در عصر حضرت مهدی (عج)
آنچه که تا کنون از زمان ظهور پیامبرگرامی اسلام (ص) و جانشینان بر حقش آشکار شده تنها دو حرف از دانش کلی است و در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) این دو حرف به بیست و پنج حرف ارتقاء می‌یابد که در گذشته چنان سابقه ای نداشته است و حضرت با توجه به آن حروف از طبیعت چیزهایی را ظاهر و آشکار می‌سازد که اندیشه بشر امروزی توان درک آن را نخواهد داشت
امام سجاد (ع) می‌فرمایند : «علم 27 حرف است آنچه پیامبران آوردند و برای مردم آشکار ساختند تنها دو حرف بوده است و مردم تا به امروز جز آن دو حرف را نشناخته‌اند، هنگامی که قائم ما قیام کند 25 حرف دیگر را آشکار می‌کند و دربین مردم بسط می‌دهد و بر آن دو حرف گذشته می‌افزاید و 27 حرف را می‌پراکند» (1)
با توجه به این حدیث اساسا ما توانایی اینکه بتوانیم در ذهن خود تصویری از جهان پس از ظهور داشته باشیم ممکن نیست چرا که اصلا مواردی در آن دوران ظاهر خواهد شد که در تمامی دوران زندگی بشر بی سابقه بوده.
حال با توجه به روایاتی که در این زمینه بیان شده نمونه‌هایی را بیان می‌کنیم :

1. ارتقاء و بالا رفتن سطح دانش‌های فطری و درونی
خداوند متعال گنجینه های دانش را بر روی انسان‌ها باز خواهد نمود و انسان‌ها با اندک تلاش خود به مقاماتی خواهند رسید که گذشتگان تصور آن را هم نداشته‌اند. امام باقر علیه السلام در این زمینه می‌فرمایند: «إذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ یَدَهُ عَلی رؤوسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقولَهُمْ وَ أَکَمَلَ بِهِ أَخلاقَهُمْ وَ کَمُلَتْ به أَحْلامهُم» (2) هنگامی که قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان می‌گذارد و خردهای آن‌ها را گرد می‌آورد و اخلاقشان را کامل می‌گرداند، و به وسیله‌ی او به رشد و کمال می‌رسند.
همچنین از دیگر روایات استفاده می‌شود که یاران حضرت مهدی علیه السلام در مسجد کوفه چادرها و خیمه برپا می‌کنند و به تعلیم قرآن می‌پردازند، در آن دوران دیگر از اختلاف نظر و اختلاف آراء خبری نیست چرا که همه تحت لوای یک منبع و یک مأخذ سخن می‌گویند و دیگر از جهالت که زمینه اختلاف و کژ نظری است اثری نخواهد بود.

2. بالا رفتن ارتباطات و تمدن
در آن دوران ارتباطات به اوج خود خواهد رسید به شکوفائی که دیگر در کنارش مشکلی برای دیگران مطرح نباشد، مسافت‌های طولانی و طاقت فرسا در مدت کوتاهی سپری شده و اثری از رنج و مشقت درآن احساس نمی‌شود وسائل و لوازم مسافرت فراوان می‌شود، اما نه همراه آزار و اذیت دیگران، من جمله دود و آلودگی‌های صوتی و محیط زیستی، و...
آنچه که با بیان این روایات آشکار می‌شود این است که وسایل هرچه باشند مشکلی برای دیگران به همراه نخواهد داشت چرا که دوران ظهور آن حضرت دوران اتمام همه ستم‌ها و آزارهاست.
همچنین از نظر ارتباطات صوتی و تصویری جهانی، می‌توان به روایت زیر اشاره نمود که امام صادق علیه السام می‌فرمایند: «در هنگام ظهور آن حضرت، تنها یک چشم او را نمی‌بینند، بلکه در آن واحد، همگان هم زمان آن حضرت را خواهند دید».(3)
همچنین نقل است از امام باقر علیه السلام که ایشان می فرمانید : «اما انه سیرکب السحاب و یرقی فی الاسباب، اسباب السموات السبع و الارضین السبع» (4) مهدی بر ابرها سوار می‌شود و از وسایلی نظیر وسایل آسمان‌های هفتگانه استفاده می‌کند.
از این روایت و روایات دیگر که در کتب روایی مطرح شده بدست می‌آید که عصر حضرت مهدی علیه السلام، تنها عصر یک دلی و یکپارچگی ملتهای زمینی نیست بلکه دوران هماهنگی و یکپارچگی همه عوالم هستی با هم دیگر است و حضرت مهدی (عج) نه تها دستی بر زمین خواهد داشت که همه گیتی با همه موجوداتش تحت فرمان او خواهد بود.

3. بهداشت جهانی و سلامت همگانی
هرچه تمدن فساد زای امروزی به جلو حرکت می‌کند و صنایع و وسایل شیمیایی توسعه و گسترش می‌یابد، اختلالات و ضایعات ناشی از آن‌ها بر محیط زیست سایه شوم خود را می‌گستراند و حتی حیات محدود انسان و سایر جانوران را تهدید می‌کند، به وجود آمدن بیماریهای نو به نو، گسترش آلودگی‌های محیط زیست، تقلیل اکسیژن و گاز های ضروری زندگی موجودات، باقی ماندن مواد شیمیایی و ... حیات محدود انسان و سایر موجودات را در معرض تهدید جدی قرار داده است.
اما در دوران ظهور حضرت مهدی و زندگی در آن زمان دیگر اثری از آلوگی ها و فسادها نیست، چه فسادهای شخصی و چه اجتماعی و چه آلودگی‌های محیط زیست؛
خدای متعال در شب معراج به پیامبرش می‌فرماید : «همانا من به وسیله او (مهدی حجت بن الحسن) نابینایان را شفا می‌بخشم و مریض‌ها را درمان می‌کنم. »(5)
ایشان نه تنها بیماری‌های ساده و پیش پا افتاده را درمان، بلکه مسائلی را که امروزه انسان از درمان آن عاجز و ناتوان می‌باشد، بهبود می‌بخشد در این زمینه روایت است از امام سجاد علیه السلام که ایشان می‌فرمایند : «زمانی که قائم ما قیام کند، خداوند تمام بیماری‌ها را از شیعیان ما دور می‌کند و ایشان را توان می‌بخشد» (6)
همچنین در روایات و احادیث اسلامی به مواردی مانند تغییرات کیهانی اشاره شده که هر سال در دوران حکومت حضرت مهدی (عج) به اندازه ده سال در زمان و دوران قبل از ظهور می‌باشد، امام باقر علیه السلام می‌فرمایند : «هر سال در آن دوران برابر 10 سال شماست» ابو سعید از ایشان می‌پرسند : سال‌ها چگونه طولانی می‌شود؟ حضرت جواب می‌دهند «خداوند به فلک دستور می‌دهد که آرام‌تر بچرخد و بدین گونه روزها و سال‌ها طولانی می‌شود» (7) با توجه به این روایات متوجه می‌شویم که در زمان ظهور کهکشان‌ها هم دچار تغییر خواهند شد و زمان در هستی طولانی‌تر خواهد شد. در دوران حکومت حضرت مهدی علیه السلام علم و دانش به اوج خود می‌رسد و تمام مشکلات ارتباطات حل می‌شود و عمر طبیعی انسان‌ها به چند برابر می‌رسد به بیماریهای و مشکلات خاتمه داده خواهد شد.
ب : امنیت و آسایش همگانی درظل حکومت حضرت مهدی علیه السلام
دررابطه با امنیت، چند گونه امنیت را می‌توان تصور کرد :
1. آسایش و امنیت فردی
2. آسایش و امنیت جامعه و اجتماعی
تحقق امنیت و آسایش آرزوی همه‌ی انسان‌ها می‌باشد که خواهان ایجاد یک تمدن انسانی هستند، قیام و حکومت حضرت مهدی علیه السلام به معنای اتمام حکومت و حیات فرعون و فرعونیان زمان می‌باشد، حکومت حضرت یعنی پایان دادن به همه‌ی بیدادگران و ستمگران جهان و به عبارتی قیام حضرت به معنای برچیده شدن تمام کاخ‌های بیداد و بیدادگری در سراسر هستی.

آسایش و امنیت فردی
در زمان قیام با ارزش حضرت مهدی علیه السلام انسان در امنیت کامل به سر خواهند برد و کسی حق ظلم و ستم به دیگران را نخواهد داشت نه کمبودی وجود دارد که به خاطر آن اختلاف و درگیری شود و نه ظالمی که انسان‌ها را به تباهی بکشاند دیگر مشکلی برای ازداوج نخواهد بود و دیگر از جهل و نادانی اثری یافت نمی‌شود امیرالمؤمنین در توصیف آن دوران می‌فرماید : «هرگاه قائم ما قیام کند، آسمان باران خویش را فرو می‌فرستد و زمین روییدنی‌های خود را می‌رویاند. کینه‌ها و دشمنی‌ها از قلب مردم، رخت برمی‌بندد، درندگان و چارپایان به صلح و آرامش با هم خواهند زیست، تا آن‌جا که زنی (تنها) میان شام و عراق راه می‌پیماید؛ به طوری‌که پاهایش را تماماً بر روی گیاهان (سرسبز) می‌گذارد و زیورهای خود را بر بالای سرخود دارد، نه هیچ درنده‌ای او را به هراس می‌افکند و نه او از آن‌ها می‌ترسد» (8)
در این حدیث اشاره به این دارد که در آن دوران چنان بی نیازی وجود دارد که تمام زمین را سبزی‌ها و میوه‌ها می‌پوشاند از طرفی بکار بردن واژه (زن) اشاره به این دارد که چون زنان بیشتر در معرض خطرات هستند درعصر و دوران حکومت حضرت دیگر اثری از خطر که متوجه زنان باشد نیست.
همچنین در این روایت به سفر میان عراق و شام اشاره دارد که خود حامل نکته مهمی است چرا که آشفته‌ترین منطقه در جهان اسلام بین عراق و شام می‌باشد در این منطقه جنگ‌ها و خونریزیهای زیادی توسط معاویه و دیگران اتفاق افتاد که این منطقه را پر خطر ساخته است و این منطقه در زمان حضرت مهدی علیه السلام دیگر اثری از خشونت و ترس نخواهد داشت.
مهم‌تر از همه حضرت به تمام نیاز های روحی و روانی و فطری انسان‌ها پاسخ داده و خداوند را بر تمام جهانیان می شناساند و دل‌های مرده را به یاد خداوند زند می‌دارد دیگر نه اثری از روان مضطرب باقی می‌ماند و نه دیگر دلی پر از درد، دل‌ها آرام می‌شود چرا که حضرت ذکر الهی و آرام بخش دل‌ها و نجات دهنده روان‌ها می‌باشد.

آسایش و امنیت اجتماعی
دوران حکومت و حکامیت حضرت زمان بازگشت حق با صاحبانش می‌باشد، زمان نجات و رستگاری مظلوم از دست ستمگر، عصر رهایی انسان از تباهی و از بند هر گونه پلیدی است.
پیامبر گرامی اسلام در فرازهایی از خطبه غدیر پس از اعلام خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : «هان ای گروه مردمان! نور خدای عزوجل با من است، سپس با علی علیه السلام است آن گاه در نسل اوست تا برسد به قائم (عج) که همه حقوق خدای را باز می‌ستاند و همه حقوق ما را باز پس می‌گیرد که خداوند عزوجل ما را بر تمام مجرمان، مخالفان، خیانت پیشگان، گنهگاران و ستمگران حجت قرار داده است» (9)
ج : پیشرفت اقتصادی
نظامی که امروزه بر جهان حکومت می‌کند یک نظام طبقاتی می‌باشد که جامعه جهانی را به دو قطب ثروتمند و فقیر تقسیم کرده است.
این دو قطبی شدن مختص جوامع جهانی نیست چه بسا درون یک جامعه این دو قطبی بودن هم وجود داشته باشد چرا که درون یک جامعه گروهی نمی‌دانند که درآمد زیاد خود را چگونه و در کجا مصرف بکنند و از طرفی گروه دیگر به نان و غذای ساده خود اکتفا می‌کنند و برخی حتی این مقدار غذای ساده را هم ندارند.
ولی در زمان حکومت امام زمان علیه السلام دیگر از این کمبودها خبری نیست، روایت شده مردی بر امام باقر علیه السلام وارد شد و به ایشان عرضه داشت : این پانصد درهم را از من بگیر که زکات مالم می‌باشد، حضرت به او فرمود : «این اموال را نزد خود نگهدار و میان همسایگان مسلمانت و به رادان دینی‌ات تقسیم کن» و سپس فرمود : «هر گاه قائم ما اهل بیت قیام کند مال را به مساوات تقسیم می‌کند و عدالت را میان مردمان برقرار خواهد کرد» (10)
با توجه به اینکه در دوران حکومت امام زمان علیه السلام دیگر اثری از فقر و تنگ دستی نیست، پس دوران اقتصادی حکومت حضرت را می‌توان به دو بعد تقسیم کرد :

الف : نابودی نظام فقر و فقر مداری
در این دوران دیگر هیچ اثری از فقر نیست و این بدین معنا نیست که عده ای فقیر باشند و عده ای سیر بلکه در زمان طلایی حضرت هر کس که بخواهد و توانایی داشته باشد که کوشش و تلاش کند زمینه این کوشش و تلاش به صورت آزاد برایش فراهم می‌گردد و دیگر نه زورگویی اقتصادی خواهد بود و نه دیگر اثری از انحصار تولید در دست عده ای معدود.

ب : رفاه اقتصادی
در زمان حکومت حضرت همه مردم از رفاه همگانی و مواهب طبیعی به صورت یکسان استفاده می‌کنند چنان که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند : «امت من در دوران مهدی، چنان متنعم شود که بسان آن، بهره وری را ندیده باشد. آسمان پیوسته باران (رحمت) خود را بر ایشان فرو می‌فرستد و زمین روییدنی‌های خود را بیرون می‌ریزد. ثروت در آن روز بر روی هم انباشته می‌شود، (وقتی) مردی برپاخیزد و بگوید: ای مهدی! بر من عطا نما؛ گوید: بگیر» (11)
شکو فایی اقتصادی در زمان حکومت حضرت چنان است که در زمان‌های گذشته بی سابقه بوده، گویی که تمام هستی دست به دست هم داده تا تمام گنجینه های طبیعی را آشکار و در اختیار حضرت و همگان قرار دهند.
ج : عدالت اجتماعی و آبادانی طلایی در دوران حکومت حضرت مهدی علیه السلام
در دوران حکومت حضرت میان همه مردم به عدالت داد و دادگری حاکم می‌باشد یعنی اگر حق شخصی از دستش رفته باشد و هیچ گونه بینه ای نداشته باشد حضرت با دانش و علم بی کران الهی حق را از ناحق مشخص و حق را به صاحب حق باز می‌گرداند در روایت وارد شده که در دوران حکومت حضرت تمام حق و حقوق از دست رفته ملت‌ها به آن‌ها باز پس داده می‌شود، امام صادق علیه السلام می‌فرمایند : «این جهان به اتمام نخواهد رسید مگر مردی از تبار من خروج می‌کند و به سان حکومت داودی حکم کند و مدرک و سند نمی‌طلبد و هر که را به حق، حکمش را اعطا می‌فرماید» (12)
همچنین در زمان حکومت حضرت همه زمین همانند یک شهر خواهد شد، و از یک نوع آبادانی برخوردار می‌باشند دیگر کرات آسمان نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند، تمام دشتهای خشک و بی آب و علف سر سبز و زنده خواهند شد چشمه‌ها جوشان و همه جا روشن و گویی که دیگر نیازی به خورشید نباشد امام صادق علیه السلام در این زمینه به مفضل می‌فرمایند : «هرگاه قائم ما قیام کند زمین به نور مالک و صاحبش روشن می‌گردد و بندگان نیازی به نور خورشید نخواهند داشت و تاریکی رخت بر می‌بندد...»(13)

نتیجه
پس از بیان این مطالب به این نتیجه می‌رسیم که دوران حکومت و حاکمیت حضرت مهدی علیه السلام دارای ویژگی‌های خاصی می‌باشد که در طول تاریخ اتفاق نیافتاده یا اگر هم افتاده محدود بوده است در دوران آن حضرت دیگر هیچ اثری از جهل، کمبودها، فقر و تهی دستی و ... خبری نیست و آن زمان دورانی است که همه‌ی هستی دست به دست هم داده و مدینه فاضله ای را تشکیل می‌دهند که در طول تاریخ بی نظیر است.

پی‌نوشت‌ها:

1. الزام الناصب، ج 2، ص 307، به نقل از نرم افزار جامع الاحادیث
2. بحارالانوار، ج 52، ص 336، ح 71، منتخب الأثر، ص 483.
3. بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 72.
4. بصائر الدرجات، صفار قمی/ص 408.
5. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 51 ح 70 به نقل از کمال الدین / ج 2/ص 251
6. غیبت نعمانی، ص 171.
7. بحار الانوار، ج 52، ص 339 .
8. بحارالانوار، ج 52 ص 316 به نقل از کتاب آینده جهان ص 72 .
9. نهج البلاغه فج 1 ص 231 به نقل از کتاب آینده جهان، ص 67.
10. بحارالانوار، ج 51، ص 84
11. عقدالدرر، ص 170.به نقل از نرم افزار جامع الاحادیث
12. بحارالانوار، ج 2، ص 320
13. همان، ص 337
منابع
• نهج البلاغه
1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران، 1365 ش.
2. ابن ابی زینب، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، مترجم محمد جواد غفاری، 1376
3. صفارقمی، محمد بن الحسن، بصائرالدرجات فی علوم آل محمد علیهم السلام، قم، وثوق، 1389
4. اب‍ن‌اب‍ی‌زی‍ن‍ت، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ اب‍راه‍ی‍م، غیبت نعمانی، م‍ت‍رج‍م‌ م‍ح‍م‍دج‍واد غ‍ف‍اری، ‏مشخصات نشر : ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر ص‍دوق، 1418 ق‌ = 1376
5. ب‍رن‍ج‍ی‍ان، ج‍لال، آی‍ن‍ده‌ ج‍ه‍ان، ‏مشخصات نشر : ت‍ه‍ران‌: طور، 1376.
6. ابن بابویه، محمد بن علی، اکمال‌الدین و اتمام‌النعمة [نسخه خطی] /ابو جعفر محمد بن علی بن‌الحسین بن موسی بن بابویه‌القمی، ی جا، بی چا ،1059 ق.
7. نرم افزار های علوم اسلامی: نرم افزار موعود، نرم افزار شمیم گل نرگس، نرم افزار آخرین ذخیره و ...


 نویسنده : روح الله نصر اصفهانی
منبع اختصاصی:راسخون

[ چهار شنبه 14 / 11 / 1392برچسب:, ] [ 10:7 AM ] [ ali ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه